کتاب وعده گاه شیر بلفور

Les sanglots longs
و داستان های دیگر
  • 15 % تخفیف
    125,000 | 106,250 تومان
  • موجود
  • انتشارات: نیلوفر نیلوفر
    نویسنده:
کد کتاب : 14723
مترجم :
شابک : 978-9644486166
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 246
سال انتشار شمسی : 1393
سال انتشار میلادی : 1970
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

معرفی کتاب وعده گاه شیر بلفور اثر ژیل پرو

وعده گاه شیر بلفور مجموعه ای از تعدادی داستان کوتاه است که توسط نویسنده ی فرانسوی ژیل پرو نوشته شده است. هفت داستان کوتاه ، با موضوعاتی متنوع. آخرین روز زن و مردی قبل از رفتن به درون شهر زیرزمینی ای که قرار بود آنها را از حمله ی قریب الوقوع هسته ای محافظت کنند. به هم پیوستن پس از جنگ یک مبارز مقاومت و اعدام کننده آلمانی وی. مرگ یک قهرمان. تلاش دردناک و پرشور یک پسر بیست ساله برای پیدا کردن حقیقت در مورد مرگ پدرش ، پدری که متعلق به شبکه مقاومت بود. بنابراین بیشتر این داستانها پس زمینه ی جنگ و مقاومت دارد و مضمون آنها یادآوری این دوران است. شخصیت ها خائن یا قهرمان هستند ، با یک خط تقسیم کننده ای که گاهی ترسیم این خط بسیار دشوار می شود. بالزاک نوشته است: "شخصیت یک رمان ، کسی است که در خیابان گرفتار می شود و شرایطش مجبورند او را دنبال کنند." اما چه کسی می تواند ادعا کند که می داند او در پایان سفر چه چیزی را کشف خواهد کرد؟
پرو را در کشور خودش یعنی فرانسه بیشتر به عنوان پژوهشگر سیاسی می شناسند تا داستان نویس. اما او تا کنون چندین رمان و داستان کوتاه نوشته است.

کتاب وعده گاه شیر بلفور

ژیل پرو
ژیل پرو (به فرانسوی: Gilles Perrault) نویسنده و روزنامه‌نگار قرن بیستم میلادی اهل فرانسه است.
قسمت هایی از کتاب وعده گاه شیر بلفور (لذت متن)
روز یکشنبه وارد شدند و حال آنکه آندره از نامه چنین فهمیده بود که زودتر از دوشنبه نخواهند آمد. نزدیک ساعت چهارونیم بعدازظهر، اتومبیل پژوی کهنه آنها به درون حیاط آمد و زیر پنجره اتاق او ایستاد. یک صندوق فلزی و یک صندوق بزرگ چوبی و دو چمدان چرمی روی باربند اتومبیل بسته شده بود. صندوق فلزی فرورفته و صندوق چوبی ترک خورده بود و دور چمدان های مملو از اثاثْ تسمه پیچیده بودند. آندره پیشانی خود را به دستگیره پنجره چسبانده بود و، با هر نفس، سرش را می چرخاند تا بخار دهانش شیشه را تار نکند

مرد چهره گرد مهتابی رنگ و پف کرده داشت با سبیل کلفت افتاده و چشم های میشی رنگی که دیگر از زندگی انتظار چندانی نداشت. چون برای استخدام شدن می بایست اوراق پرسش نامه بیمه های اجتماعی را پر کند کار عاقلانه ای نکرده بود که در مورد سنش دروغ گفته بود. ولی زن مسلما بیش از بیست و پنج سال نداشت. خیلی بلندقد و خیلی نیرومند نبود، ولی با اطمینان روی پاهایش ایستاده بود، هم محکم و هم ظریف، مانند کرّه اسبی حاضرْیراق.

به اتاقش برگشت، کراوات خاکستری اش را باز کرد و شش بار کوشید تا گره مثلثی به آن بزند، ولی موفق نشد. سرانجام آن را در اشکاف گذاشت و کراوات کهنه اش را برداشت و با کوشش اول موفق شد که گره بزند. پس از هر کوشش ناموفق، به کنار پنجره می رفت و به اتومبیل نگاه می کرد. زن کت سیاه چرمْ نمای خود را درآورده بود. نیمتنه کشباف سبزی با یخه برگشته و دامن خاکستری چین دار به تن داشت. مرد کتش را درنیاورده بود. سرش را پایین انداخته بود و با گام های سنگین راه می رفت. به نظر می آمد که با هر یک بارْ رفت وآمد او، زن دوبار می رفت و برمی گشت. در نامه، خود را اهل سن بریو معرفی کرده بودند.