1. خانه
  2. /
  3. کتاب بابای سیمون

کتاب بابای سیمون

3.2 از 1 رأی

کتاب بابای سیمون

و سی و یک داستان دیگر
Le papa de Simon et autres nouvelles
٪15
285000
242250
معرفی کتاب بابای سیمون
گی دو موپاسان نویسنده ی فرانسوی قرن نوزدهم بود که عموما به عنوان استاد در فرم داستان کوتاه شناخته می شود. او به عنوان نماینده ی مکتب ناتورالیست ، زندگی و سرنوشت و نیروهای اجتماعی را به اصطلاح سرخورده و غالبا بدبینانه ترسیم می کرد.
موپاسان پیرو گوستاو فلوبر بود و داستانهای وی با اقتصاد سبک و کارآیی و ظرافت های کارآمد و به ظاهر بی دردسر مشخص می شوند. بسیاری از آنها در طول جنگ فرانسه و پروس در دهه 1870 تنظیم نوشته شده اند و بیهودگی جنگ را توصیف می کنند و نیز غیرنظامیان بی گناهی را که در حوادثی فراتر از کنترل خود گرفتار شده اند ، و تجربیاتشان زندگی آن ها را برای همیشه تغییر می دهد .وی 300 داستان کوتاه ، شش رمان و سه سفرنامه نوشت.
بابای سیمون و سی و یک داستان کوتاه مجموعه ای از تعدادی از داستان های کوتاه این نویسنده ی متخصص در داستان کوتاه است. خلاصه ی داستانی که عنوان کتاب نیز می باشد چنین است:
سیمون پدر ندارد. در کلاس ، همه به او می خندند. او می خواهد بمیرد و هنگامی که فیلیپ ، آهنگر بلند و مهربان در روستا می میرد ، سیمون می خواهد خود را به درون آب پرتاب کند. کودکی به سختی شبیه بهشت است. ما نمی دانیم چرا ... چرا زندگی در عین حال بسیار زیبا و بی رحمانه است؟
درباره گی دو موپاسان
درباره گی دو موپاسان
آنری رنه آلبر گی دو موپاسان' (به فرانسوی: Henri René Albert Guy de Maupassant) (زادهٔ ۵ اوت ۱۸۵۰-درگذشتهٔ ۶ ژوئیهٔ ۱۸۹۳) نویسنده فرانسوی است.
مشکلات خانوادگی از یک سو و روح رنجور او از سوی دیگر الهام‌بخش نوشته‌هایی شدند که نه تنها توجه دنیای ادبیات را به خود جلب کرد، بلکه نشانه آشکاری بود بر تعارضات و آشوب‌های درونی این نویسنده.
«موپاسان» در 20 سالگی داوطلبانه به ارتش فرانسه پیوست و در جنگ فرانسه و آلمان شرکت کرد. پس از گذشت چند سال به پاریس بازگشت و برای شش سال در نیروی دریایی مشغول به خدمت شد .
وی در این مدت بعدازظهرهای خود را صرف خواندن کتاب و آشنایی با ادبیات می‌کرد. در سال 1875 «موپاسان» نخستین داستانش با نام «صفحه ساییده شده» را با نام مستعار "ژوزف پرونیر" در فرانسه منتشر کرد. دو سال بعد برای نخستین‌بار با «تورگینف»، رمان‌نویس مشهور روسیه ملاقات کرد. تورگینف در این دیدار متوجه ضعف و بیماری او شد که مبتلا به سفلیس بود که نهایتا او را از پا درآورد.
پس از آشنایی با گوستاو فلوبر، موپاسان تحت حمایت وی قرار گرفت و با ادبیات و روزنامه‌نگاری آشنا شد. وی در همانجا با برخی نویسندگان مشهور سبک ناتورالیسم و رئالیسم همچون «امیل زولا» نیز آشنا شد.
موپاسان در همان زمان داستان‌های کوتاه زیادی نوشت. علاوه‌بر این نوشته‌هایش در مجلاتی چون "فیگارو" و "اکو" به چاپ می‌رسید؛ با این حال وی نتوانست در آن زمان موفقیت چندانی در نوشتن رمان به دست آورد.
این نویسنده سرشناس پس از آشنایی با ناتورالیسم به دلیل شرایط روحی‌اش به این سبک علاقه‌مند شد؛ سبکی که برخلاف رمانتیسیسم به جای توجه به زیبایی‌های طبیعت، جهان را با نگاهی واقع‌بینانه با همه زشتی‌هایش به تصویر می‌کشد و بر نشان دادن این نازیبایی‌ها تاکید می‌کند.
«موپاسان» در سال 1880 به همراه چهار نویسنده دیگر وارد یک گروه ناتورالیست با نام "یاران مدان" شد که رهبری آن را «امیل زولا» برعهده داشت. وی در این دوران از سوی زولا مورد تشویق و توجه زیادی قرار گرفت، اما کمی بعد از این گروه فاصله گرفت و خود را بیش از پیش وقف خلق آثار ادبی و نگارش داستان‌های کوتاه و رمان کرد.
وی که بخش عمده عمر 43 ساله‌اش را در افسردگی و بیماری گذرانده بود، توانست در این دوران کوتاه با ثبت حدود 300 اثر ادبی، نامش را در ادبیات جهان ماندگار کند. اوج دوران هنری وی پیش از ابتلا به جنون و افسردگی حاد بین سال‌های 1980 تا 1990 بود. «موپاسان» سال‌های پایانی عمرش را در گوشه‌گیری و ترس از مرگ سپری کرد و در سال 1893 پس از اقدام به خودکشی نافرجام، در یک آسایشگاه روانی درگذشت.
«موپاسان» به عنوان نماینده ناتورالیسم در ادبیات به بیان آشکار زشتی‌های طبیعت به ویژه پوچی زندگی اشرافی می‌پرداخت. از معروفترین داستان‌های کوتاه وی «گردنبند» است که در آن تلاش می‌کند با به تصویر کشیدن سادگی و زودباوری طبقه فرودست جامعه، دروغین بودن ثروت و تجملات اشرافیان را فاش کند.


قسمت هایی از کتاب بابای سیمون

مردم در پی هوایی برای نفس کشیدن به درها نزدیک می شدند. شیشه های تراموا پایین کشیده شده بود و بر اثر سرعت پرده ها بالا و پایین می رفت. فقط چند نفری در داخل تراموا نشسته بودند ( زیرا در روزهای گرم، مردم طبقه بالا را که روباز بود ترجیح می دادند ) . این عده عبارت بودند از چند بانوی فربه با آرایش مضحک، شبیه نوکیسه های حومه شهر که تشخص نداشته خود را با تظاهر به اشرافیتی نابجا جایگزین می کنند؛ و چند مرد خسته از کار اداری، با چهره هایی زردگون، تنه خمیده، که یکی از شانه هایشان به واسطه کار مداوم روزانه بر روی میز کمی بالاتر از آن یکی به نظر می رسید.

درست نزدیک در، مردی کوتاه قد و چاق، با چهره بادکرده و شکم برآمده اش که میان دو پای جدا از هم افتاده بود، لباس سیاهی به تن کرده بود که روی آن پر از مدال بود، و سرگرم صحبت با مرد دیگری بود. این یکی وضع نامرتبی داشت، لباس کتانی سفید بسیار کثیفی پوشیده بود و کلاه حصیری کهنه ای به سر داشت.

هرگز هیچ حادثه ای نظم یکنواخت زندگی اش را برهم نزده بود؛ زیرا هیچ رویدادی به جز کارهای مربوط به اداره اش، یعنی ترفیع و پاداش و از این قبیل، برایش اهمیتی نداشت. چه در وزارتخانه، چه در میان خانواده ( او با دختر یکی از همکارهایش ازدواج کرده بود که جهیزیه ای به همراه نیاورده بود ) ، از هیچ موضوعی به جز خدمت و کارهای اداری صحبت نمی کرد.

مقالات مرتبط با کتاب بابای سیمون
آثار کلاسیک کوتاه، فرصتی برای آشتی با کتاب خواندن
آثار کلاسیک کوتاه، فرصتی برای آشتی با کتاب خواندن
ادامه مقاله
برترین نویسندگان در «ادبیات فرانسه»
برترین نویسندگان در «ادبیات فرانسه»

«ادبیات فرانسه» از اشعار قرون وسطایی گرفته تا رمان های مدرن، برخی از تأثیرگذارترین و جسورانه ترین آثار را در ادبیات اروپا و جهان به وجود آورده

توصیه های «جویس کارول اوتس» درباره هنر خلق «داستان کوتاه»
توصیه های «جویس کارول اوتس» درباره هنر خلق «داستان کوتاه»

در این مطلب، نکاتی ارزشمند را درباره ی چگونگی نوشتن داستان های کوتاه خوب با هم می خوانیم

6 دلیل برای خواندن داستان های کوتاه
6 دلیل برای خواندن داستان های کوتاه

ضرباهنگ سریع، طرح داستانیِ یک وجهی، و وجود ایجاز از ویژگی های «داستان های کوتاه» هستند

اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب بابای سیمون" ثبت می‌کند