کتاب داستان های کوتاه کافکا

Stories of Franz Kafka
کد کتاب : 888
مترجم :
شابک : 978-964-7948-73-9
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 654
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 1946
نوع جلد : زرکوب
سری چاپ : 14
زودترین زمان ارسال : ---

جزو لیست برترین کتاب های تاریخ ادبیات به انتخاب انجمن کتاب نروژ

معرفی کتاب داستان های کوتاه کافکا اثر فرانتس کافکا

کتاب داستان های کوتاه کافکا، مجموعه ای از داستان های کوتاه نوشته ی یکی از بزرگترین نویسندگان اروپا، فرانتس کافکا است که اولین بار در سال 1946 به چاپ رسید. کافکا در داستان های کوتاه عمیق و اسرارامیز خود، بینشی وهم آلود از جهانی را ارائه می کند که افراد در آن با احساس گناه، بیگانگی و اضطراب دست و پنجه نرم می کنند و در جست و جویی بی ثمر برای رسیدن به سعادتمندی هستند. آلبر کامو عقیده دارد که هنر کافکا، در وادار کردن مخاطب به خواندن دوباره ی داستان های او نهفته است و همین مسئله باعث می شود که کتاب داستان های کوتاه کافکا در زمره ی ماندگارترین آثار ادبی دنیا قرار بگیرد. کافکا یکی از بهترین نویسندگان برای آن دسته از مخاطبینی است که دوست دارند پندارهای فلسفی و جهان بینی خود را به چالش بکشند.

کتاب داستان های کوتاه کافکا

فرانتس کافکا
فرانتس کافکا، زاده ی ۳ ژوئیه ۱۸۸۳ و درگذشته ی ۳ ژوئن ۱۹۲۴، یکی از بزرگ ترین نویسندگان آلمانی زبان در قرن بیستم بود. آثار کافکا در زمره ی تأثیرگذارترین آثار در ادبیات غرب به شمار می آیند.کافکا در یک خانواده ی آلمانی زبان یهودی در پراگ به دنیا آمد. در آن زمان پراگ مرکز بوهم بود، سرزمینی پادشاهی متعلق به امپراتوری اتریش - مجارستان. او بزرگ ترین فرزند خانواده بود و دو برادر کوچک تر داشت که قبل از شش سالگی فرانتس مردند و سه خواهر که در جریان جنگ جهانی دوم در اردوگاه های مرگ نازی ها جان باختند.پدرش...
نکوداشت های کتاب داستان های کوتاه کافکا
Kafka is the supreme fabulist of modern man’s predicament.
کافکا، برجسته ترین داستان سرا در به تصویر کشیدن رنج های انسان مدرن است.
John Updike

An important book, valuable and absolutely fascinating.
کتابی پراهمیت، ارزشمند و بسیار شگفت انگیز.
New York Times New York Times

Kafka's stories remain fertile however many times you read them.
داستان های کافکا، هر چندبار هم که آن ها را بخوانید، ثمربخش و مفید باقی می مانند.
Guardian Guardian

قسمت هایی از کتاب داستان های کوتاه کافکا (لذت متن)
در طول گفت و گو، لاشخور در حالی که نگاهش را به تناوب میان من و ارباب زاده به این سو و آن سو می چرخاند، گوش ایستاده بود. دریافتم که همه چیز را فهمیده است. به هوا بلند شد، سر را به عقب برد تا هرچه بیش تر شتاب بگیرد، سپس منقار خود را مانند نیزه اندازی ماهر از دهان تا اعماق وجودم فرو برد. پس افتادم و در عین رهایی احساس کردم که در خونم، خونی که هر ژرفنایی را می انباشت و هر ساحلی را در برمی گرفت، بی هیچ امید نجات غرق شده است.

پلی بودم سخت و سرد، گسترده به روی یک پرتگاه. این سو پاها و آن سو دست هایم را در زمین فرو برده بودم، چنگ در گل ترد انداخته بودم که پابرجا بمانم. دامن بالاپوشم در دو سو به دست باد پیچ و تاب می خورد. در اعماق پرتگاه، آب سرد جویبار قزل آلا خروشان می گذشت. هیچ مسافری به آن ارتفاعات صعب العبور راه گم نمی کرد. هنوز چنین پلی در نقشه ثبت نشده بود. بدین سان، گسترده بر پرتگاه، انتظار می کشیدم، به ناچار می بایست انتظار می کشیدم. هیچ پلی نمی تواند بی آن که فرو ریزد به پل بودن خود پایان دهد.

برای ناپایداری هایی از این دست هم حتما نباید دلیل ملموسی وجود داشته باشد؛ در شرایط بی ثبات امروزی بیشتر وقت ها یک هیچ و پوچ، یک حالت روحی کار خودش را می کند؛ بعد هم یک هیچ و پوچ، یک کلمه می تواند کل موضوع را دوباره سر و سامان بدهد. اما ملاقات با «ن» کمی دست و پاگیر است، پیرمردی است این اواخر بسیار رنجور و گرچه هنوز خودش امور کسب را در دست دارد، اما کمتر به مغازه می آید؛ برای ملاقات با او باید به منزلش رفت و آدم بدش نمی آید این نوع انجام معامله را هرچه بیشتر عقب بیندازد.