«من فلوجه را به یاد میآورم» کتابی نوشته فرات العانی، نویسنده فرانسوی-عراقی است. این اثر در دسته ادبیات جنگ قرار می گیرد و درباره رخدادهایی است که زندگی مردم عراق را تحت تاثیر قرار داده است. داستان این کتاب دربارۀ مردی به نام فرآت است که کیلومترها دورتر از کشور اجدادیش به دنیا آمده است. خانواده فرآت در دهه هفتاد میلادی از عراق به فرانسه مهاجرت کرده و رامی، پدر فرآت در این کشور به همراه خانواده به عنوان پناهنده سیاسی زندگی تازه ای را آغاز کرده است. فرآت در فرانسه متولد می شود اما در طول سال ها زندگی در این کشور علاقمند است تا از گذشته خانواده اش و دلایل مهاجرت و پناهنده شدن پدر اطلاعات بیشتری به دست آورد اما رامی تمایلی به زنده کردن خاطرات تلخ گذشته ندارد و دوست ندارد که از آن سالها صحبت میکند. سکوت و سخت بودن پدر باعث شده تا رابطه فرآت و رامی چندان صمیمی نباشد. هنگامی که رامی سال های پیری خود را پشت سر می گذارد بیماری کشنده به سراغ او می آید و مرد پناهنده در بیمارستان بستری میشود. روزهایی که رامی در بیمارستان است آخرین فرصت فرآت است تا از پدر درباره گذشته و روزهای تلخی که در عراق و سپس دور از وطن به عنوان پناهنده گذرانده حرف بزند و فرآت هویت واقعی خود را کشف کند. تنها جملهای که رامی به زبان میآورد، این است که “من فلوجه را به یاد میآورم”. این جمله، سرآغازی برای بازیابی هویتی است که فرآت در پی کشف آن است. رامی از میان حافظه رو به زوال خود تکه هایی از زندگی رمان گونه خود را به یاد می آورد و شروع به بازگویی و واکاوی خاطرات تلخ گذشته می کند تا فرآت خود و خانواده اش را بهتر بشناسد. فرآت از میان گفته های رامی تصویری تلخ از کشور عراق و خانواده اش در دهۀ 1950 تا 2000 به دست می آورد.
درباره فرات العانی
فرات العانی روزنامهنگار، داستاننویس و مستندساز فرانسوی متولد سال 1980 میباشد.