سیلویا پلات در بوستون متولد شد. او بیشتر به خاطر شعرهایش، به خصوص مجموعه های کولوسوس و آریال به شهرت رسید. اما از سال ۱۹۶۳ یعنی وقتی در سی سالگی خودکشی کرد، داستان های بسیاری در میان یادداشت های به جامانده از او یافت شد. امروز، بیش از چهار دهه پس از مرگ پلات، بحث ها پیرامون نام و میراث او، حکایت از منحصربه فرد بودن این میراث ادبی دارد؛ هم در شعر و هم در داستان.
پژوهشگران در سال های اخیر، به ارتباطاتی میان شباهت های اعصاب شناختیِ بیماری های روانی، و خلاقیت در ذهن اشاره کرده اند.
دوستی های ادبی، روابطی جالب توجه و تأثیرگذار هستند.
آثاری که شروع کننده ی مسیرهای حرفه ایِ درخشانی بودند و در برخی موارد، یک شَبه خالق خود را به شهرت رسانده اند.
این تجربه به نظر برای بسیاری از نویسندگان پرفروش و موفق اتفاق افتاده است: مواجه شدن با واکنش های منفی، قبل از دستیابی به موفقیت.
در این مطلب، نکاتی ارزشمند را درباره ی چگونگی نوشتن داستان های کوتاه خوب با هم می خوانیم
ضرباهنگ سریع، طرح داستانیِ یک وجهی، و وجود ایجاز از ویژگی های «داستان های کوتاه» هستند
کتاب عالیه ، مخصوصا داستان خانم سیلویا پلات که شاهکار بود ، هر چند داستان شوهرش هم خوب بود. داستانها کمی پیچبدگی داشتند ولی در عین حال دلنشین.
نظرتون چیه؟