یک داستان اسرارآمیز جذاب.
هیجان انگیز.
این داستان که شاید در وهله ی اول به نظر شما موهوم بیاید با آن که افسانه ای بیش نیست اما صورت عمل به خود گرفته و عینا اتفاق افتاده است. اینکه ما در عصری هستیم که علم شگفتی های بزرگی را حل نموده است و اگر این داستان امروز مورد قبول شما یا افکار عمومی نباشد، با پیشرفت هایی که در زمینه ی اختراعات و بررسی های علمی می شود، روزی می رسد که از صورت افسانه خارج می گردد و به آن توجه بیشتری خواهد شد.
ای قصر کهنه!... ای قلعه ی فرتوت! بیخود به خود مبال... سه سال دیگر از عمر تو بیشتر باقی نیست و درخت قان کهنه ی تو بیش از سه شاخه دیگر ندارد.
«این ماشین دستگاهی است که گرمی و سردی هوا را به خوبی نشان می دهد.» «به! اینکه ماشین نمی خواهد. من وقتی با یک پیراهن عرق می کنم، می فهمم که گرم است و وقتی زیر پوستین می لرزم، معلوم می شود که سرد است.»
در این مطلب قصد داریم به شکل خلاصه با ویژگی ها و عناصر مهم «داستان نوآر» بیشتر آشنا شویم.
بخش زیادی از چیزی که آن را «زندگی طبیعی انسان» می نامیم، از ترس از مرگ و مردگان سرچشمه می گیرد.
چه اتفاقی می افتد وقتی دو ژانر علمی تخیلی و فانتزی، و انتظارات متفاوتی که از آن ها داریم، در تار و پود یکدیگر تنیده شوند؟
«ژول ورن» به نظر بسیاری از صاحب نظران، پدر «داستان علمی تخیلی» است؛ نویسنده ای که برخی از مشهورترین رمان های ماجرایی را نوشته و سال های سال است که مخاطبین با داستان هایش خاطره دارند
وقتی که آثار کلاسیک را مطالعه می کنید، در واقع در حال خواندن کتاب هایی هستید که نقشی اساسی در شکل گیری چگونگی نوشتن و خواندن ما در عصر حاضر داشته اند
در میان همه ی قالب های ادبی، تنها ژانر علمی تخیلی است که به تغییر به عنوان هسته ی اصلی شکل دهنده ی روایت خود می نگرد و داستان را در محیط جدید و جذاب جامعه ای متفاوت نقل می کند.
تا الان۱۳ اثر از ژول ورن توسط نشر ققنوس ( آفرینگان ) رفته زیر چاپ که همه از کاغذهای سفید تحریر و معمولی استفاده شده ، به نظر بنده زیبندهی کسی که در ادبیات فرانسه اسم و رسمی داره این نیست که آثارش با این جنس کاغذ برن زیر چاپ ! ای کاش از کاغذ سبز بالکی (که به اشتباه کاغذ کاهی گفتم در کامنت قبلی خودم) استفاده میشد برای مجموعه آثار این نویسنده. هیچ کجای دنیا رمان هشتصد صفحه ای رو با کاغذ تحریر روانه بازار نمیکنند ! کاغذ سبز با کیفیتتر هست، سبکتر و چشم را هم اذیت نمیکند. البته ایرادات دیگری هم دارن کتابهای این مجموعه ( یکسری صفحات بهم چسبیده هستند و باید با خط کش یا چاقویی چیزی از هم جدا شوند ) . ققنوس یک گام اساسی در تاریخ نشر ایران برداشته و تصمیم گرفته تمامی آثار این نویسنده را برای اولین مرتبه از نسخه بزرگسال و بدون سانسور و خلاصه کردن منتشر کنه ، وقتی اجرای همچین برنامه ای در دستور کار نشر قرار میگیرد چرا باید همچین اشتباهی در انتخاب نوع برگه وجود داشته باشه ؟/؟ واقعا حیف هستش.
کاغذ بالکی باکیفیتتر نیست، فقط ارزون تره و اتفاقا هم دوام و هم کیفیتش پایینتر از کاغذ سفید تحریره. به خاطر همین ارزون بودنش هم هست که الان خیلی از انتشاراتیها از کاغذ بالکی استفاده میکنن.
من همه جلدای این مجموعه رو تهیه کردم و اتفاقا یکی از دلایلش هم استفاده از کاغذ مرغوب تحریر و صحافی عالی کتابها بود،اون کاغذ بالکی هم در مقابل رطوبت به مرور از هم میپاشن و استهلاکشون خیلی بیشتره در صورتی که تحریر طول عمری به مراتب بیشتر داره و سالها تو کتابخونه مثل روز اولش میمونه ،در مورد رنگ صفحه هم اگه رنگ زرد دوست دارید با نور زرد مطالعه کنید:) ،واقعا هم حیف که نشر انقدر زحمت میکشه بعد همچین کامنتی از سر نا آگاهی میاید میذارید
(قلعه کارپات ها) و ( پرتو سبز ) ، تازههای نشر ققنوس هستند از مجموعه ژول ورن. تا الان دوازده اثر این نویسنده برجسته فرانسوی توسط این نشر ترجمه شدند. فقط ایرادی که میشه تا اینجای کار گرفت جنس برگه کتابها هستن ! ساده هستند و کاهی نیستند، حتما بنا به دلایل اقتصادی . اما کاش از اول با کاغذ کاهی زیر چاپ میرفتند آثار ، قیمت کمی بالاتر ولی کیفیت بهتر ، برای کسی که ژول ورن و ستایش میکنه و دنبال کننده این شخصیت بی تکرار در دنیای ادبیات هست قیمت پشت جلد زیاد مهم نخواهد بود.
کاغذ کاهی منظورتون هست یا سفید؟
هومن جان قیمت کاغذ تحریر به مراتب از بالکی گرون تره و کیفیت دوامش هم که اصلا قابل مقایسه با بالک نیست،جای تشکر از نشر ققنوس داره اونم تو این وضع که همه ناشرا برای سود بیشتر میان کاغذ ارزون بالکی استفاده میکنن، در مورد بهترین نوع کاغذ هم برای یک کتاب، کاغذ نخودی تحریره که هم رنگش برای مطالعه مناسبه و هم عمرش به سبب تحریر بودن بسیار بالاست