«ژول ورن» به نظر بسیاری از صاحب نظران، پدر «داستان علمی تخیلی» است؛ نویسنده ای که برخی از مشهورترین رمان های ماجرایی را نوشته و سال های سال است که مخاطبین با داستان هایش خاطره دارند: «پنج هفته در بالن»، «دور دنیا در هشتاد روز»، و «سفر به مرکز زمین». اگر این نویسنده ی خیال پرداز امروز زنده بود، می ديد که کمابيش تعدادی از اختراعات خيالی اش به واقعیت پیوسته اند. اما تأثیرگذاری او فراتر از نوآوری هایش در داستان های «علمی تخیلی» و اختراعات علمی است. «ویلیام بیبی» یکی از نخستین دریانوردانی که به کاوش در اعماق اقیانوس ها پرداخت، با خواندن داستان «بیست هزار فرسنگ زیر دریا» به دریانوردی و کاوشگری در اقیانوس علاقه مند شد. «رابرت گدارد»، پایه گذار علم پرتاب موشک نیز در کودکی، عاشق آثار «ژول ورن» بود. «ژول ورن» الهام بخش نویسندگان بی شماری نیز بوده است. از نویسندگان داستان های ماجرایی گرفته تا شاعران و بسیاری از نویسندگان ژانرهای دیگر. «ری بردبری» نویسنده ی کتاب «فارنهایت 451» و «حکایت های مریخی» درباره ی این نابغه ی فرانسوی می گوید: «همه ی ما به نوعی، فرزندان ژول ورن هستیم.»
شهر کشتی ها
«پی یر» و «سوفی ورن» در 8 فوریه ی سال 1828 به اولین فرزندشان، «ژول گابریل» خوشامد گفتند. «ژول» در خانه ی مادری «سوفی» در شهر «نانت» فرانسه به دنیا آمد. محل به دنیا آمدن «ژول ورن» تأثیر زیادی بر نوشته های او داشت. «نانت» در قرن نوزدهم، شهر بندری شلوغی در غرب فرانسه بود که پایگاهی برای کشتی سازان و تجار فرانسوی به شمار می آمد. «ژول» در کودکی اش به تماشای کشتی ها می نشست و درباره ی زندگی روی آن ها خیال پردازی می کرد. آن موقع ها کسی نمی دانست این کودک قرار است خالق یکی از ماندگارترین شخصیت ها یعنی «کاپیتان نمو» در داستان «بیست هزار فرسنگ زیر دریا» باشد و تأثیری جاودان بر خیل عظیمی از نویسندگان و به طور کلی انسان های بعد از خود بگذارد.
وکالتِ اجباری
«ژول ورن» از نوجوانی شیفته ی نوشتن بود اما به توصیه ی پدرش وارد حرفه ی وکالت شد. او در سال 1851 با مدرک حقوق فارغ التحصیل شد، اما همزمان به نوشتن نیز می پرداخت و با پدرش بر سر آینده ی شغلی خود در جنگ و جدال بود. سال بعد، پدرش برای ژول شرایط کار در شهر «نانت» را فراهم آورد. اما او تصمیم گرفته بود نویسندگی را به عنوان مسیر اصلی خود دنبال کند.
دوستی های ارزشمند
«ژول ورن» در سال 1849، با «الکساندر دوما» نویسنده ی کتاب های «کنت مونت کریستو» و «سه تفنگدار» آشنا شد. دوستی عمیق او با پسر «الکساندر دوما» به خلق نمایشنامه ای کمدی به نام «نِی های شکسته» منجر شد. «ورن» و «دوما» دوستان صمیمی «ویکتور هوگو»، پدر ادبیات رمانتیک فرانسه و خالق آثاری چون «بینوایان» و «گوژپشت نتردام» بودند. به این ترتیب، در حالی که اکثر نویسندگان هم دوره ی «ژول ورن» شدیداً از آثارش انتقاد می کردند، او با حمایت این دو نویسنده برای ادامه دادن به کارش و گام برداشتن به سوی شهرت، ترغیب می شد.
سهام عشق
در ماه می سال 1856، «ورن» در عروسی یکی از دوستانش ساقدوش داماد بود. او در این مراسم با خانواده ی عروس آشنا شد و به «مورِل»، خواهر عروس، دل باخت. «مورل»، بیوه ای 26 ساله بود که دو بچه داشت. آن ها در سال 1857 با یکدیگر ازدواج کردند.
اما مشکل بزرگی وجود داشت. نمایشنامه نویسی برای تئاترهای پاریس برای تأمین مخارج زندگی کافی نبود و «ورن» که حالا مرد زندگی شده بود، به منبع درآمد مطمئن تری نیاز داشت. به همین دلیل، وقتی برادر «مورل» شغلی را در زمینه ی خرید سهام به «ورن» پیشنهاد کرد، او پذیرفت که با شغلش در تئاتر خداحافظی کند و در بازار بورس پاریس، سهامدار شد. با این حال، عشق «ژول ورن» به ادبیات باعث شد او هیچ گاه از نوشتن و دنیای داستان ها فاصله نگیرد. او هر روز صبح زود برای نوشتن بیدار می شد و پیش از این که به کارهای مربوط به شغلش بپردازد، چند ساعتی از وقتش را صرف پژوهش می کرد.
داستان های دنباله دار
خوانندگان امروزی «ژول ورن» احتمالاً فکر می کنند مشهورترین آثار او، کتاب هایی جداگانه اند. اما این رمان های ماجرایی، هر یک در اصل، بخشی از مجموعه داستان هایی دنباله دار هستند. در اوایل دهه ی 1860، «ورن» با «پی یر-ژول هتزل» (Pierre-Jules Hetzel) آشنا شد. این دوستی، تأثیر مهمی بر حرفه ی «ژول ورن» به عنوان یک نویسنده داشت. «هتزل» که ناشر و سردبیر یک مجله بود، به «ژول ورن» کمک کرد تا نخستین رمانش با نام «پنج هفته در بالن» را به انتشار برساند. این رمان، سرآغازی بر مجموعه داستان هایی دنباله دار شد: داستان هایی که «ژول ورن» می نوشت و «هتزل» چاپ می کرد. جالب است بدانید بیشتر این عناوین مشهور مانند «بیست هزار فرسنگ زیر دریا» پیش از آن که در قالب کتاب منتشر شوند، به صورت دنباله دار در مجله ی «هتزل» به چاپ رسیده بودند.
سفر به اعماق هیجان و ماجراجویی
در سال 1863، «ژول ورن» با «هتزل» قراردادی بست که بر طبق آن می بایست سالانه دو جلد کتاب برای «هتزل» می نوشت. این قرارداد برای مدت ها، درآمد خوبی را نصیب «ورن» کرد. حد فاصل سال های 1863 تا 1905، «ژول ورن» 54 رمان درباره ی سفر، ماجراجویی، تاریخ، علم و فناوری نوشت که همه ی آن ها مجموعه ی «سفرهای شگفت انگیز» (Voyages Extraordinaires) را تشکیل می دهند. «سوداگران پوست»، «خانه متحرک»، «سفر به اعماق آمازون»، «اشعه سبز»، «جزیره در آتش»، «جایزه بزرگ»، «قلعه کارپات ها»، «مالک دنیا» و «هجوم دریا» تنها تعدادی از آثار بی نظیر این مجموعه هستند.
«ورن» و «هتزل» یار غار هم بودند و با هم بر روی شخصیت ها، ساختار و طرح داستانی کار می کردند. این دوستی و همکاری تا هنگام مرگ «هتزل» در سال 1886 ادامه داشت.
ناگفته نماند که نوشته های «ژول ورن» به داستان های این مجموعه خلاصه نمی شوند. این نویسنده ی بزرگ در مجموع، 65 رمان نوشت که برخی از آن ها سال ها پس از مرگ او منتشر شدند.
سفر به مرکز خلاقیت
در دهه ی 1860، «ژول ورن» به سرعت در کارش پیشرفت می کرد و به وضع مالی خیلی خوبی رسیده بود. از این رو، او یک کشتی گردشی خرید و اسم آن را به نام پسرش «سن میشل» گذاشت. «ورن» با کشتی خود آب های گوناگون را در می نوردید و علاوه بر این که از آرامش دریا لذت می برد، بر روی داستان هایش کار می کرد. بیشتر بخش های «دور دنیا در هشتاد روز» و «بیست هزار فرسنگ زیر دریا» در همین سفرها و بر روی کشتی «سن میشل» نوشته شده اند.
استقبال جهانی
«ژول ورن» به زبان فرانسوی می نوشت اما کارهای او خیلی زود به جهان معرفی شدند. از دهه ی 1850، آثار این نویسنده ی پیشگام به بیش از 150 زبان ترجمه شد. حیرت انگیز است که بدانید آثار او حتی از آثار «شکسپیر» نیز بیشتر ترجمه شده اند. «ورن» پس از «آگاتا کریستی»، رکورددار ترجمه شده ترین آثار است.
اما همه ی این ترجمه ها، درست و دقیق نیستند! با وجود این که «ورن» برای مخاطب بزرگسال می نوشت، بسیاری از ناشرین انگلیسی زبان، نوشته های علمی تخیلی او را کودکانه قلمداد کردند و بازار این کتاب ها را برای کودکان و نوجوانان مناسب دانستند. علت این امر آن بود که بعضی از مترجمان به متن اصلی «ژول ورن» وفادار نبودند، داستان ها را ساده، دیالوگ ها را خلاصه و قطعات پژوهشی را از آن ها حذف می کردند.
استیم پانک (Steampunk)
همان طور که انتظار می رود، از آثار «ژول ورن» اقتباس های زیادی صورت گرفته است. اما مهم تر از همه، سبک «ژول ورن» الهام بخش آثاری بود که «استیم پانک» نامیده می شوند. «استیم پانک»، زیرگروهی از ژانر علمی تخیلی است که در مکانی تاریخی می گذرد و تکنولوژی هایی چون ماشین بخار را با فضای ویکتوریایی قرن نوزدهم در هم می آمیزد. برخی از شخصیت های آثار «ژول ورن» و ماشین هایی که درباره شان می نوشت به طور مستقیم در استیم پانک به کار گرفته شده اند. به طور مثال، در سریال تلویزیونی «ماجراهای مرموز ژول ورن» به این ایده پرداخته شده است که «ورن» در واقع، چیزهای خارق العاده ای را که درباره شان نوشته بوده در واقعیت تجربه کرده است!
رؤیاهایی دست یافتنی
برخی از تکنولوژی هایی که حاصل خیال پردازی های «ژول ورن» بودند، بعدها به واقعیت پیوستند. یکی از ماشین هایی که «ورن» به دنیای ادبیات علمی تخیلی معرفی کرد «ناتیلوس» نام داشت: زیردریایی الکتریکی که نخستین بار در داستان «بیست هزار فرسنگ زیر دریا» آن را به مخاطبانش معرفی کرد. این زیردریایی تفاوت چندانی با زیردریایی های مدرن امروزی ندارد. این داستان که شخصیت اصلی آن کاپیتان نمو بود، در سال 1869 به انتشار رسید.
در کتاب «سفر به ماه» نیز که سال ها پیش از اختراع موشک نوشته شده است، «ژول ورن» از موشک هایی می گوید که می توانند انسان را به ماه انتقال دهند.
«ورن» همچنین درباره ی آسمان خراش، آسانسور، اتومبیل هایی مدرن و قطار چیزهایی نوشته بود. برخی محققین معتقدند که او به نوعی، اینترنت را نیز پیش بینی کرده بود! «ژول ورن» آن قدر از زمانه ی خود جلوتر بود که با قطعیت می توان گفت اگر ادیسون برق را اختراع نمی کرد، ژول ورن حتماً در یکی از کتاب هایش دست به کار می شد!
حادثه ای دردناک
در مارس 1886، حادثه ای دردناک، باعث شد «ژول ورن» در 58 سالگی تا آخر عمر معلول شود. برادرزاده ی «ژول ورن» که «گاستون» نام داشت و از بیماری روانی رنج می برد، به ناگاه رفتار خشونت آمیزی از خود نشان داد که به ضرر «ژول ورن» تمام شد. این نویسنده ی بزرگ در حالی که داشت به خانه می رفت، با دو گلوله مورد هدف گلوله قرار گرفت که گلوله ی دوم به پای چپ «ورن» اصابت کرد. پس از این حادثه، «گاستون» به بیمارستان روانی منتقل شد و عجیب این که اختلالی در او تشخیص داده نشد. اکثر تاریخ نگاران بر این باورند که اختلال او پارانویا (شکاکیت و بی اعتمادی به همه ی افراد) یا شیزوفرنی (روان گسیختگی) بوده است.
فرمول درخشان
جذابیت داستان های «ژول ورن» بیش از آن که به دلیل علمی بودنشان باشد، آن است که شخصیت ها رازی را کشف می کنند یا به عمل جسورانه ای دست می زنند. شخصیت ها بر سر بزنگاه های مهم قرار می گیرند و ما را در این موقعیت می گذارند که مدام از خودمان بپرسیم «یعنی چه می شود؟»
رمان های پدر ادبیات علمی-تخیلی می توانند برای کودکان و نوجوانان جنبه ی آموزشی داشته باشند. اما مهم تر از آن، قوه ی تخیل را پرورش می دهند و آن ها را به این باور می رسانند که «دانستن، توانستن است.» یکی از جملات مشهور «ژول ورن» این است:
علم از اشتباهات تشکیل شده، ولی این ها اشتباهاتی هستند که انجامشان سودمند است چرا که کم کم به حقیقت می انجامند.
از دیگر کتاب های این نویسنده ی خیال پرداز و علم گرا می توان به «مارتین پاز»، «میشل استروگف»، «کنت ماتیاس ساندورف»، «قاتلان در آینه» و «دردسرهای یک چینی در چین» اشاره کرد.
داستان های «ژول ورن»، عجیب و غریب، غیرمعمول و به شدت جذاب اند. او در داستان هایش ما را به سفر کردن تشویق می کند. همان طور که سعدی می گوید: «بسیار سفر باید، تا پخته شود خامی»، سفر برای «ژول ورن» نیز به مثابه خود زندگی است.
در همه ی این داستان ها، تخیل «ژول ورن» تمام ناشدنی به نظر می رسد. داستان هایی که از او خوانده ایم یا اقتباس آن ها را در فیلم، سریال و تئاتر دیده ایم همچنان ما را به وجد می آورند، سرگرممان می کنند و باعث می شوند ایمانمان را به جادوی داستان گویی از دست ندهیم.
خواندن یکی از داستان های او، تجربه ای است که هیچ کتابخوانی نباید آن را از دست بدهد. همان طور که دیدید از «ژول ورن» کتاب های زیادی در دسترس است. اما شاید بپرسید برای شروع آشنایی با آثار او، کدام یک را پیشنهاد می دهیم؟ شاید کتاب «سفر به مرکز زمین» به دلیل آن که انسان هنوز نتوانسته آن را در عمل به انجام برساند، انتخاب بهتری برای آشنا شدن با دنیای داستانی این نویسنده ی بزرگ باشد.
ژول ورن به ما یادآوری می کند:
«شاید بتوانیم قوانین انسانی را به چالش بکشیم، ولی نمی توانیم جلوی قوانین طبیعی را بگیریم.»