کتاب رستاخیز

Resurrection
کد کتاب : 22145
مترجم :
شابک : 978-6226654326
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 567
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 1899
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

رستاخیز
Resurrection
کد کتاب : 22774
مترجم :
شابک : 978-6007987032
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 736
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 1899
نوع جلد : زرکوب
سری چاپ : 5
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

رستاخیز
Resurrection
کد کتاب : 2520
مترجم :
شابک : 978-6003764002
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 584
سال انتشار شمسی : 1403
سال انتشار میلادی : 1899
نوع جلد : زرکوب
سری چاپ : 5
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

رستاخیز (جلد سخت)
Resurrection
کد کتاب : 18431
مترجم :
شابک : 978-6226654265
قطع : وزیری
تعداد صفحه : 584
سال انتشار شمسی : 1403
سال انتشار میلادی : 1899
نوع جلد : جلد سخت
سری چاپ : 4
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

رستاخیز
Resurrection
کد کتاب : 135035
مترجم :
شابک : 978-6004059527
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 776
سال انتشار شمسی : 1403
سال انتشار میلادی : 1899
نوع جلد : زرکوب
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

رستاخیز
Resurrection
کد کتاب : 2338
مترجم :
شابک : 978-600-5955-99-6
قطع : وزیری
تعداد صفحه : 560
سال انتشار شمسی : 1398
سال انتشار میلادی : 1899
نوع جلد : زرکوب
سری چاپ : 4
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

رستاخیز
Resurrection
کد کتاب : 30635
مترجم :
شابک : 978-9646564091
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 644
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 1899
نوع جلد : زرکوب
سری چاپ : 15
زودترین زمان ارسال : ---

معرفی کتاب رستاخیز اثر لئو تولستوی

کتاب رستاخیز، رمانی نوشته ی لئو تولستوی است که اولین بار در سال 1899 به چاپ رسید. شاهزاده دمیتری نکلیودف که جزو هیئت ژوری در دادگاه محاکمه ی فردی متهم به قتل است، ناگهان با صحنه ای شوکه کننده مواجه می شود. او می بیند که زندانی، کاتیوشا است؛ خدمتکاری جوان که دمیتری سال ها پیش، او را اغوا و در نهایت رها کرد. دمیتری که می بیند در حال مواجه شدن با عواقب کارهایش است، تصمیم می گیرد تا از زندگی لوکس و مرفه خود بگذرد و هر طور که شده، کاتیوشا را نجات دهد... حتی اگر این کار به معنای رفتن به دنبال او در تبعیدش به سیبری باشد. اما آیا انسان می تواند رستگاری حقیقی را از طریق نجات شخصی دیگر پیدا کند؟ کتاب رستاخیز با خلق تصویری وسیع از زندگی، توانایی های خیره کننده ی تولستوی در داستان سرایی را به ما نشان می دهد.

کتاب رستاخیز


ویژگی های کتاب رستاخیز

لئو تولستوی از بزرگترین نویسندگان ادبیات روسیه

فیلم هایی در سال های مختلف بر اساس این کتاب ساخته شده است.

لئو تولستوی
لف نیکلایویچ تولستوی، زاده ی 9 سپتامبر 1828 و درگذشته ی 20 نوامبر 1910، فعال سیاسی-اجتماعی و نویسنده ی روس بود.لئو در خانواده ای اشرافی و با پیشینه ی بسیار قدیمی در یاسنایا پالیانا (در 160 کیلومتری جنوب مسکو) زاده شد. مادرش را در دو سالگی و پدرش را در نه سالگی از دست داد و پس از آن تحت سرپرستی عمه اش تاتیانا قرار گرفت. او در سال 1844 در رشته ی زبان های شرقی در دانشگاه قازان نام نویسی کرد، ولی پس از سه سال، در تاریخ 1846 تغییر رشته داد و خود را به دانشکده ی حقوق منتقل کرد تا با کسب دانش وکالت ...
نکوداشت های کتاب رستاخیز
An intimate, psychological tale of guilt, anger and forgiveness.
داستانی بی پرده و روانشناسانه درباره ی احساس گناه، خشم و بخشش.
Penguin

A powerful depiction of the injustices of the legal system.
تصویری قدرتمند از ناعدالتی های سیستم قضایی.
Amazon Amazon

The greatest of Tolstoy's all novels.
برجسته ترین اثر تولستوی در میان تمام رمان هایش.
Independent Independent

قسمت هایی از کتاب رستاخیز (لذت متن)
ماجرای ماسلوا که او را به زندان کشانده بود، داستانی بود پیش پاافتاده و بی اهمیت. ماسلوا فرزند نامشروع دختری روستایی بود و با هم زندگی می کردند، کار مادرش رسیدگی و نگه داری گاو و گوسفندهای ملکی بود که به دو پیردختر تعلق داشت. مادرش همه ساله بچه ای به دنیا می آورد، از پدری نامعلوم. بنا به رسم روستاها نوزاد غسل تعمید می یافت اما چون مزاحم کار و فعالیت های مادر بود، به او شیر نمی داد و درنتیجه نوزاد از گرسنگی می مرد. پنج نوزاد به این ترتیب به دنیا آمده برگشتند به جایی که آمده بودند.

ولی در واقع هر کس دنبال این فرقه ها می افتد، مثل سگ توله کوری است که در یک بیابان درندشت ول شده باشد. حقیقت این است که جوهر ادیان یکی است و این جوهر در من هست، در تو هست، در او هم هست. پس هر کس باید به روح و جوهر خودش اعتقاد داشته باشد. همه ما از یک گوهریم. همه یکی هستیم و اگر این حقیقت را کشف کنیم، همه با هم یکی خواهیم شد و همه اختلافات از بین می رود.

از آن پس کوچک ترین رویدادی متنفرش می کرد. فقط یک فکر در سر داشت: از آن وضعیت شرم آوری که درانتظارش بود بگریزد. با انزجار و برخلاف میلش کارهایش را انجام می داد و حتا یک روز هم به تندی با دو پیردختر حرف زد و از آن ها خواست حقوق پرداخت نشده اش را بپردازند. بعدها از گفتن این حرف به شدت پشیمان شد. دو پیردختر هم با نارضایتی تمام طردش کردند و گذاشتند برود پی کارش.