"آنها به اسبها شلیک می کنند" اثر "هوراس مک کوی" داستان رابرت و گلوریاست که برای 1000 دلار جایزه، وارد مسابقه ی ماراتن رقص می شوند. اما صد افسوس که گلوریا بیشتر به مرگ فکر می کند تا پیروزی ...
"هوراس مک کوی" یکی از غم انگیز ترین قلم ها را در میان نویسندگان رمان داراست. تصویرسازی "مک کوی" از مسابقه ی رقصی که بیش از یک ماه طول می کشد، جهنمی است و او تصویری دلگیر کننده از زندگی در دوران رکود بزرگ را ترسیم می کند. "آنها به اسبها شلیک می کنند" یک داستان بسیار قدرتمند است. در چند صفحه اول خواننده تقریبا می داند که قصه چطور به پایان می رسد، اما رسیدن به آن نقطه است که بسیار دلخراش است. شخصیت گلوریا، شخصیتی است که خواننده هم برای او دل می سوزاند و هم از دستش عاصی می شود و دلش می خواهد زودتر به سرانجامش نزدیک شود. او به هیچ وجه یک شخصیت دوست داشتنی نیست اما خواننده را به همذات پنداری با خود وادار می کند.
این یک رمان تلخ است که بشریت را در انتهای یاس و ناامیدی نشان می دهد. "هوراس مک کوی" مدت زمانی را در رویدادی مانند آنچه در کتاب نشان داده شده است، سپری کرد. او احساسات خام هالیوود در دوران افسردگی و بازیگران و کارگردانان احتمالی ای را که برای زنده ماندن تلاش می کنند، منتقل می کند. "آنها به اسبها شلیک می کنند" بارقه ای از امید را ارائه نمی دهد. نویسنده نشان می دهد که هیچ تجربه جدیدی در زندگی وجود ندارد. ممکن است اتفاقی برای شما بیفتد که فکر می کنید قبلا رخ نداده است و کاملا جدید است، اما متوجه می شوید که در اشتباه هستید.
کتاب آنها به اسبها شلیک می کنند