کتاب « نیچه 2 » یک بحث مهم بین دو متفکر بزرگ ، حیاتی برای درک فلسفه قرن بیستم و تاریخ فکری.
اگر نیچه را دوست دارید ، دستاورد برجسته هایدگر را نادیده نگیرید و از دستش ندهید.
«نیچه» اثر هایدگر ، هم مسحورکننده ، هم فکر برانگیز و هم روح انگیز است. قبل از شروع خواندن این کتاب شناخت زبان فلسفی هرکدام از این فیلسوفان بزرگ می تواند شما را در خوانش این جستار یاری دهد. باید دانست که هایدگر متفکر تحلیلی عمیقی است ، در حالی که نیچه هم فلسفی و هم شاعرانه می نوشت و از همه مهمتر دارای گرایش های روانشناختی بود. در روند نگارش کتاب شخصی مانند هایدگر طول می کشد تا سبک تحلیلی فلسفی به آن بدهد.
اگر بخواهیم به یکی از مضامین کتاب اشاره کنیم باید بگویی که فی المثل در جایی از کتاب هایدگر از چیزی به طور خاص به عنوان مطالعه "اراده به قدرت به عنوان هنر" ، جایی که حقیقت یک خطا است ، زیرا هنر به معنای "شدن" است و "حقیقت" همیشه "امری" است که در حال خودنمایی ، در خلاقیت هنری اندیشه ، القا در ظاهر است، اشاره می کند. و توضیح تحلیلی هایدگر از "بازگشت ابدی" نیچه بسیار ارزش این را دارد که خوانده شود.
اگر بخواهیم منصف باشیم باید بگوییم که این کتاب خوبی برای درک هایدگر اما کتاب ضعیفی برای درک نیچه است.
« مارتین هایدگر» فیلسوف آلمانی بود که شاید کار او به آسانی با پدیدارشناسی و اگزیستانسیالیسم در ارتباط باشد ، گرچه تفکر او فقط با دقت و صلاحیت شدید باید به عنوان بخشی از چنین جنبش های فلسفی شناخته شود. اندیشه های وی تأثیر بسزایی در توسعه فلسفه معاصر اروپا داشته است. آنها همچنین بسیار فراتر از فلسفه تأثیر داشته اند.
« مارتین هایدگر » به بررسی پدیده در فلسفه خود پرداخته است. متافیزیک او در واقع هستی شناسی پدیده گرایانه است. « مارتین هایدگر » زمان را به سه نوع زمان روزمره و زمان طبیعی و زمان جهانی تقسیم می کند. در بحث زمان روزمره می گوید که زمان آن چیزی ست که اتفاقات در آن رخ می دهند. زمان در موجود تغییرپذیر اتفاق می افتد. پس تغییر در زمان است. تکرار دوره ای ست. هر دوره تداوم زمانی یکسانی دارد. ما می توانیم مسیر زمانی را به دلخواه خود تقسیم کنیم. هر نقطه اکنونی زمانی بر دیگری امتیاز ندارد و اکنونی پیش تر و پس تر (بعدتر) از خود دارد. زمان یکسان و همگن است. ساعت چه مدت و چه مقدار را نشان نمی دهد بلکه عدد ثبت شده اکنون است. هایدگر می پرسد که این اکنون چیست و آیا من انسان بر آن چیرگی و احاطه دارم یا نه؟ آیا این اکنون من هستم یا فرد دیگری ست؟ اگر این طور باشد پس زمان خود من هستم و هر فرد دیگر نیز زمان است و ما همگی در با هم بودنمان زمان هستیم و هیچ کس و هر کس خواهیم شد.
""این یک امتیاز نادر است که بتوان یک کتاب عالی را دو بار کشف کرد ، یک بار در اصل به زبان نویسنده و سپس دوباره ، با غنی تر ، با دسترسی بیشتر ، به زبان شخصی .... متن انگلیسی" متن اصلی ... چیزی کمتر از آنچه هایدگر در آلمان ساخته است. "- هارولد آلدرمن در جلد اول ،" ژورنال فلسفه جنوب غربی "" سهم عمده ای در درک ما از هر یک از این متفکران دارد
چرا هایدگر از تحلیل مضامین این قطعه سرباز می زند و مهر دیگری را می رود. دقت در مضامین این قطعه بر ما آشکار می کند که در این جا ما هنوز با درکی متعارف، درکی که فلسفه تاکنون از تراژدی داشته، روبه رو هستیم. چه بسا همین هایدگر را خرسند نمی کند. او درک نامتعارف و عمیق تری از تراژدی را به نیچه نسبت می دهد. از نظر از «تراز دی آغاز می شود، (قطعة ۳۴۲ دانش طربناک، چه که بیشتر با خطور اندیشیة بازگشت جاودان همان آغاز شده است.
و اند اما این را هم باید افزود که این امر که تهران همزمان تاب رنج و - امیدواری را می آورد از آنجا که دلبری او اپن تاپ را می آورد این تاب آوردن از نوع فعال است نه منفعل۔ زیرا به استناد چنین گفت زرتشت مدلیری بهین گارگر است. دلیری همان است که حمله می برد و در هر حمله ای فریو گوش و کرنای است. پس قهرمان به دامن السلیم متوسل نمی شود و با سکون و سکوت تن به فضا و عنا نمی دهد بلکه بر و آن حمله می برد و در هر حملهای غربی کوسرکرنای است، و این یکسره منفارش یا تاب آوردنی با صبر و سکون از نوع عرفانی آن است.
بینش هایی به یاد ماندنی درباره ی جذابیت های «اگزیستانسیالیسم»
هایدگر در طول دوران حرفه ای خود، تلاش کرد به ما کمک کند که زندگی عاقلانه تری داشته باشیم.