کتاب هرگز بازنگرد

Never Go Back
جلد هجدهم از سری کتاب های جک ریچر
کد کتاب : 16012
مترجم :
شابک : 978-9641741800
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 520
سال انتشار شمسی : 1395
سال انتشار میلادی : 2013
نوع جلد : شومیز
زودترین زمان ارسال : 18 اردیبهشت

نامزد جایزه بین المللی نویسندگان تریلر سال 2014

نامزد جایزه بهترین کتاب معمایی گودریدز سال 2013

معرفی کتاب هرگز بازنگرد اثر لی چایلد

جک ریچر پلیس سابق ارتش کل راه از مسیر برفی داکوتای جنوبی تا مقصد خود در شمال شرقی ویرجینیا ، در نزدیکی واشنگتن دی سی را طی می کند. ستاد فرماندهی واحد قبلی او ، دژبانی 110. ساختمان سنگی قدیمی که برای ریچر نزدیکترین مفهوم به خانه را دارد که تا به حال داشته است.
ریچر برای ملاقات با فرمانده ی جدید آنجاست ، سرگرد سوزان ترنر ، کسی که ریچر تاکنون فقط با صدای گرم و جذابش در پشت تلفن او را شناخته است.
اما ترنر پشت میز نیست. و ریچر با دو خبر تکان دهنده روبرو می شود ، یکی با عواقب جدی جنایی و دیگری آنقدر شخصی است که حتی نمی توان به آن فکر کرد.
وقتی تهدید می شوید دو راه پیش رو دارید ، می توانید فرار کنید یا بجنگید.
ریچر با هدف یافتن ترنر و پاک کردن نام او ، مبارزه می کند ، تقریبا یک قدم جلوتر از ارتش و اف بی آی، و متروپلیس و چهار اراذل و اوباش ناشناس.
لی چایلد با ترکیب یک معمای پیچیده از یک طرح و نیز تعقیب و گریزی هیجان انگیز برای حقیقت و عدالت ، ریچر را با سرعت به پیش می برد - و او را مجبور می کند که از خود بپرسد کیست ، چه کاری انجام داده است و آینده ی زندگی بی تحرکش در آزاد راه را زیر سوال ببرد.

کتاب هرگز بازنگرد

لی چایلد
جیم گرانت، با نام مستعار لی چایلد، نویسنده ای بریتانیایی است که در 19 اکتبر ۱۹۵۴ در کاونتری به دنیا آمد و پس از سال ها زندگی در بیرمنگام، به تحصیل در رشته ی حقوق در شفیلد پرداخت و پس از آن، هجده سال در تلویزیون منچستر کار کرد تا این که در ۴۰ سالگی، به علّت تعدیل نیرو از کار اخراج شد. در چنین مقطعی از زندگی، که افراد خود را غرق در بحران می یابند، او از فرصت به دست آمده استفاده کرد و از آنجا که همیشه به خواندن آثار ادبی علاقه مند بود، مقداری مداد و کاغذ خرید و پس از چندی، اولین رمان از مجموعه د...
نکوداشت های کتاب هرگز بازنگرد
One of the best in the series.
یکی از بهترین ها در این مجموعه.
(Publishers Weekly (starred review

The dialogue has never been sharper. . . . The pages turn themselves.
دیالوگ های هیچگاه به این برندگی نبوده اند. صفحات خودشان ورق می خورند.
San Antonio Express-News

For the pure pleasure of uncomplicated, nonstop action, no one touches Reacher
برای لذت خالص ناشی از عمل غیرپیچیده و بی وقفه هیچ کس به پای ریچر نمی رسد.
(Kirkus Reviews (starred review

قسمت هایی از کتاب هرگز بازنگرد (لذت متن)
سرانجام ریچر را در خودرویی نشاندند و او را به متلی در دو کیلومتری آنجا بردند. کارمند شیفت شب اتاقی به او داد که درست همان چیزی بود که ریچر انتظارش را داشت، چون پیش از آن هزاران بار چنین اتاق هایی را دیده بود صدایی گوشخراش که از دمنده بخاری برقی بن دیوارهای اتاق ها می آمد، خوابیدن را ناممکن می کرد، و البته باعث میشد مالک پول کمتری بابت برق بپردازد.

خیلی راحت. و همیشه هم مطمئن ترین روش بود. شعار ریچر این بود: از ابتدا نوع ارتباطت را مشخص کن. بخصوص وقتی دو به یک در مقابل مردهایی جوان و با انرژی هستی. اما. او مطمئن نبود. کاملا نه. هنوز نه. و نمی توانست از پس چنین اشتباهی برآید. نه پس از آن. نه در آن اوضاع و احوال. بیش از آن عصبی بود که کاری انجام دهد. گذاشت آن لحظه بگذرد. گفت: «خب، مشاوره حقوقی تون چیه؟» مرد گفت: «یا رفتار ناشایستت با عث بدنامی واحد شدی. دادگاه نظامی به همه ما آسیب می زنه. برای همین باید فوری شهر رو ترک کنی و نباید هرگز برگردی.»

کلیدش هنوز در دستش بود. قاعده تجربی: به مردی که تازه از دری قفل کرده بیرون آمده است، حمله نکن. چندتا کلید بهتر است، اما حتی یک کلید تکی هم سلاح خوبی می شود. سرکلید را که در کف دست محکم کنی و تیغه اش را از لای انگشت اشاره و میانی بیرون آوری، پنجه بوکس نسبتا خوبی خواهی داشت.