یکی از شناخته شده ترین نویسندگان آلمانی در خارج از آلمان.
این رمان، شباهت بسیاری به ساختار افسانه های کهن دارد.
به شکل شگفت انگیزی شعرگونه.
بعدها اغلب راجع به این موضوع فکر می کردم که اگر دنبال هدویگ به راه آهن نمی رفتم، چه می شد: وارد یک زندگی دیگر می شدم، درست مثل این که آدم اشتباها وارد قطار دیگری شود.
وقتی به عنوان کارآموزی شانزده ساله، آن هم تنها به شهر آمدم، مجبور بودم که قیمت همه ی چیزها را بدانم، چون توان پرداخت آن ها را نداشتم. گرسنگی، قیمت ها را به من یاد داد.
ترس در من از بین رفته بود، چون می دانستم که هرگز از کنار او دور نمی شدم و لحظه ای ترکش نمی کردم، نه امروز و نه هیچ روز دیگر در آینده ای که در پی خواهد بود و به مجموع آن زندگی می گویند.
جایگاه هاینریش بُل در ادبیات آلمان بسیار برجسته و بینظیر است به طوری که اغلب منتقدان معتقدند که به تجدید حیات ادبیات آلمانی کمک کرده است.
اگر همیشه با دیده ی شک و تردید به رمان های عاشقانه و طرفداران آن نگریسته اید و علت محبوب بودن این ژانر، کنجکاوی تان را برانگیخته است، با این مقاله همراه شوید
هاینریش بل، یکی از محبوب ترین و پر کار ترین نویسندگان آلمانی، به عنوان روایت گر زندگی در جمهوری فدرال آلمان به شهرت بین المللی رسید و در سال 1972، موفق به کسب جایزه ی نوبل ادبیات شد.
در مقایسه با عقاید یک دلقک ، قطار به موقع رسید و آبروی از دست رفتهی کاترینا بلوم که قبلا ازش خونده بودم جذابیت کمتری داشت.ضمنا بنده ترجمهی آقای محمد ظروفی از انتشارات پیام چاپ بهمن ماه ۱۳۵۲ رو خوندم.
همین الان تمومش کردم. اولین کتابی بود که از این نویسنده میخواندم. هم عجیب بود و هم جالب. ولی بیشتر از همه تلخ. شخصیت اصلی با تموم صداقتی که داشت گاهی نمیتوانستم درکش کنم. کل کتاب و ماجرای اصلی آن در یک روز دوشنبه خلاصه میشود که اینم نکته جالب دیگری از این کتاب بود