هویت ایرانی، مانند هر پدیده ی اجتماعی دیگر، به روایت های گوناگون به تصویر آمده است. دراین میان، سه روایت عمده در پاسخ به این سوال که «منشا پیدایش ملت ها چیست و به چه دورانی بازمی گردد؟ » تدوین شده است که به ترتیب زمانی عبارت اند از: روایت « ملت گرا » ، روایت « مدرن و پست مدرن » ، و روایت « تاریخی نگر » . روایت نخست، که آن را « ناسیونالیسم رومانتیک » نیز می خوانند، ملت را پدیدار طبیعی تاریخ بشر می انگارد که منشا آن را باید در دوران پیش از تاریخ جست. در تقابل با این دیدگاه، که از مقوله ی ناسیونالیسم افراطی است، روایت « مدرن و پست مدرن » در نیمه ی قرن بیستم تدوین شد و رواج گرفت. این دیدگاه ملت را پدیداری جدید می داند که ساخته وپرداخته ی دولت های ملّی در عصر جدید است و عمر آن از قرن هجدهم پیش تر نمی رود. افزون براین، بین هویت ملّی، که ویژه ی دنیای مدرن است، و هویت های پیش از آن گسستی تاریخی وجود دارد. روایت سوم یا دیدگاه « تاریخی نگر » در این که هویت ملّی زاده ی دنیای جدید است با دیدگاه «مدرن و پست مدرن » هم آواز است، اما گسست بنیادین هویت ملّی همه ی ملل، به ویژه ایران، را با هویت گذشته ی آنان به استناد شواهد تاریخی بسیار نمی پذیرد.