رویداد مهم فرهنگی این زمان تشکیل نخستین کنگره نویسندگان ایران در تیرماه ۱۳۲۵ بود. من و شاهرخ که بفهمی نفهمی سودای نویسندگی در سر می پروردیم، به کمک دکتر سید علی شایگان، استاد حقوق مدنی دانشکده مان، که نائب رئیس کنگره بود، در نشست نامداران شعر و ادب شرکت کردیم. در جایگاه هیئت رئیسه، صادق هدایت سایه وار در گوشه ای کز کرده بود، معلوم بود خود را نخود این آش نمی داند. سخنرانی مغلق و پرطمطراق علی اصغر حکمت درباره ی شعر فارسی مورد انتقاد شدید احسان طبری، دکتر خانلری و عبدالحسین نوشین قرار گرفت. … برای ما دیدن قیافه ی کسانی چون دهخدا، بهار، نیمایوشیج، هدایت و دیگران، بیش از درک این مباحث، هیجان انگیز بود. … از نشست های کنگره ی نویسندگان، نمی دانم چرا، چیزی که به روشنی در ذهنم مانده، حکایتی است که نوشین در سخنانش نقل کرد: شخصی نزد امیری رفت و گفت من بزرگ ترین هنرمند جهانم و می خواهم هنرم را در حضور امیر به نمایش گذارم. پس صد سوزن خواست و سوزن اول را به چند قدمی پرتاب کرد، به طوری که از ته در خاک نشست. سپس سوزن دوم را به گونه ای رها کرد که سرش در سوراخ سوزن اول جای گرفت و بدین منوال، صد سوزن را به یکدیگر پیوست. آن گاه باد در غبغب انداخت و برای هنرنمایی خود انعام خواست. امیر گفت شلاق بیاورند. مرد شگفت زده پرسید پاداش هنر را با شلاق می دهی؟ امیر جواب داد: «بلی، چرا که تو این همه نبوغ داری ولی هوش و نبوغت را در راه بهتری به کار نمی اندازی…» نوشین سپس افزود بسیاری از شاعران و ادبیان ما قصیده ی صدبیتی بدون الف قاآنی را شاهکار هنری می دانند و از لفاظی و درازنفسی او و امثالش تقلید می کنند. ای کاش می شد مقلدین امروز قاآنی را خدمت آن امیر برد!
بخشی از کتاب: شاهرخ مسکوب شخصیت دو گانه داشت. پشت سر شاهرخی که مدام لیچار میگفت و مسخرگی میکرد شاهرخ دیگری پنهان بود، شاهرخی بسیار جدی، حال آن که خودش، به گفته خود، از آدمهای جدی بیزار بود (( قیافه میگیرند، حرفهای گنده میزنند و انگار از بشریت طبلکارند)). من از دیرباز همه کارهایم، ترجمه یا نوشته، را پیش از چاپ از (( صافی)) شاهرخ میگذراندم. او هم گاه از این ناپرهیزیها میکرد...
حسن کامشاد در هفت بخش به روایت خاطرات خودش میپردازه. این هفت بخش به ترتیب شامل دوران کودکی، نوجوانی،جوانی، انگلستان، میان سالی،سالمندی و کهنسالی هست. کامشاد با زبانی ساده و در عین حال گیرا روایت هایی را از ابراهیم گلستان، حزب توده، نجف دریابندری، صادق چوبک و بسیاری از نام آوران ادبیات و سیاست در ایران بیان میکنه و نحوه روایت، کتاب را بسیار خوشخوان و پرکشش کرده.
عیشی بیکران برای عاشقان شاهرخ مسکوب و حسن کامشاد ، در ضمن اطلاعات مفیدی درباره دورهی پهلوی و انقلاب ایران و بعد از انقلاب به دست میدهد