کتاب حدیث نفس

Hadis-e Nafas
خاطرات رسته از فراموشی
کد کتاب : 17917
شابک : 978-9641854692
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 608
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 2013
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 11
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

معرفی کتاب حدیث نفس اثر حسن کامشاد

"حدیث نفس" روایتی است از "خاطرات رسته از فراموشی" به قلم "حسن کامشاد" که خودزندگی نامه ی این مترجم سرشناس و خستگی ناپذیر ایرانی به حساب می آید. "حسن کامشاد" علاوه بر ترجمه ی برخی از معروف ترین آثار ادبی و فلسفی به زبان فارسی، تالیفات پرشماری نیز از خود برجای نهاده که نشان می دهد رابطه ی میان او و قلم، رابطه ای جدایی ناپذیر است. از این رو دور از ذهن نیست که "حسن کامشاد" این بار قلم را برای ثبت "خاطرات رسته از فراموشی" خود بر دل کاغذ حرکت دهد و این خاطرات را با عنوان "حدیث نفس" به عرصه ی چاپ برساند.
"حدیث نفس" همچون بسیاری از خودزندگی نامه ها، دید جالبی از افکار درونی فردی را ارائه می کند که مخاطب تنها او را به واسطه ی آثار ادبی اش می شناسد اما هیچ ایده ای از طرز فکر و نگاه شخصی وی به زندگی ندارد. "حسن کامشاد" در "حدیث نفس" وقایع زندگی خویش را در کنار دیدگاه های مختلف خود با نگارشی صمیمی، خودمانی و صادقانه، به دور از هرگونه تکلف و در کمال سادگی به خواننده عرضه داشته و این ترکیب، سبب شده تا علاوه بر آشنایی با تجربیات آموزنده ی یک چهره ی شاخص ادبی، اوقات مفرحی نیز برای خواننده به وجود بیاید. تمام افرادی که به خاطره نویسی و ثبت اتفاقات روزمره زندگی شان علاقه دارند، می توانند از این کتاب خواندنی جهت آموزش اصول ساده نویسی و ثبت رویدادهای روزانه بهره ببرند و در کنار آن از متن زیبای کتاب نیز لذت برده و از توضیحات مختلف نویسنده در مورد جریان های گوناگون نیز استفاده کنند.

کتاب حدیث نفس

حسن کامشاد
حسن کامشاد (جسن میرمحمد صادقی) متولد اصفهان است، او تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در اصفهان و دبیرستان ادب طی کرد پس از دبیرستان با دیپلم ادبی برای ادامه تحصیل به دانشکده حقوق دانشگاه تهران رفت. پس از فارغ التحصیلی به جنوب رفت و مشغول کار در شرکت نفت شد. او در این دوران به فعالیت های دست چپی پرداخت و در پی وقایع ۲۸ مرداد مجبور شد به تهران بیاید. او بعدها به دعوت دانشگاه کیمبریج برای تدریس زبان فارسی به انگلستان رفته و در کنار تدریس به تحصیل زبان و ادبیات فارسی در این دانشگاه پرداخت. رساله دکترا...
قسمت هایی از کتاب حدیث نفس (لذت متن)
رویداد مهم فرهنگی این زمان تشکیل نخستین کنگره نویسندگان ایران در تیرماه ۱۳۲۵ بود. من و شاهرخ که بفهمی نفهمی سودای نویسندگی در سر می پروردیم، به کمک دکتر سید علی شایگان، استاد حقوق مدنی دانشکده مان، که نائب رئیس کنگره بود، در نشست نامداران شعر و ادب شرکت کردیم. در جایگاه هیئت رئیسه، صادق هدایت سایه وار در گوشه ای کز کرده بود، معلوم بود خود را نخود این آش نمی داند. سخنرانی مغلق و پرطمطراق علی اصغر حکمت درباره ی شعر فارسی مورد انتقاد شدید احسان طبری، دکتر خانلری و عبدالحسین نوشین قرار گرفت. … برای ما دیدن قیافه ی کسانی چون دهخدا، بهار، نیمایوشیج، هدایت و دیگران، بیش از درک این مباحث، هیجان انگیز بود. … از نشست های کنگره ی نویسندگان، نمی دانم چرا، چیزی که به روشنی در ذهنم مانده، حکایتی است که نوشین در سخنانش نقل کرد: شخصی نزد امیری رفت و گفت من بزرگ ترین هنرمند جهانم و می خواهم هنرم را در حضور امیر به نمایش گذارم. پس صد سوزن خواست و سوزن اول را به چند قدمی پرتاب کرد، به طوری که از ته در خاک نشست. سپس سوزن دوم را به گونه ای رها کرد که سرش در سوراخ سوزن اول جای گرفت و بدین منوال، صد سوزن را به یکدیگر پیوست. آن گاه باد در غبغب انداخت و برای هنرنمایی خود انعام خواست. امیر گفت شلاق بیاورند. مرد شگفت زده پرسید پاداش هنر را با شلاق می دهی؟ امیر جواب داد: «بلی، چرا که تو این همه نبوغ داری ولی هوش و نبوغت را در راه بهتری به کار نمی اندازی…» نوشین سپس افزود بسیاری از شاعران و ادبیان ما قصیده ی صدبیتی بدون الف قاآنی را شاهکار هنری می دانند و از لفاظی و درازنفسی او و امثالش تقلید می کنند. ای کاش می شد مقلدین امروز قاآنی را خدمت آن امیر برد!