شخصی ترین کتاب کلینتون تا به حال.
شرحی صادقانه و با طنزی سیاه از اوضاع و احوال کلینتون پس از باخت به دونالد ترامپ.
کتابی جالب که ارزش خواندن را دارد.
این ماجرای آنچه در طول دو سال از سخت ترین سال های زندگی ام دیدم، حس کردم و اندیشیدم، است. این ماجرای آن چیزی است که مرا به سمت این تقاطع تاریخی آمریکا هدایت کرد و این که چطور پس از شکستی شوکه کننده ادامه دادم؛ و چطور با چیزهایی که بیشترین اهمیت را برایم داشتند از نو ارتباط برقرار کردم و به جای اینکه با حسرت به گذشته نگاه کنم، با امید به آینده چشم دوختم. همچنین داستان اتفاقی است که برای کشور افتاد. این که چرا اینقدر متفرق هستیم و چه چاره ای می توانیم برایش بیندیشیم.
ساعت 4:30 آن ها توانستند آماده کردن یکی از سالن های هتل را برای برنامه ای که هیچکس تصورش را نمی کرد رخ دهد، آغاز کنند. بعدها فهمیدم که این هتل، همان هتلی بود که محمدعلی کلی در سال 1971 پس از باخت تلخش در برابر جو فریزر در پایان یک نبرد سنگین در پنجاه راند، استراحت کرد و روحیه ی خود را باز یافت. علی روز پس از بازی گفته بود: «من هرگز نمی خواستم ببازم، نمی دانم چطور شکست خوردم، تنها چیزی که می دانم و برایم مهم است، این است که من چگونه باختم.» او افزوده بود: «من گریه نمی کنم و طرفدارانم هم نباید گریه کنند.» این اتفاق که هر دوی ما باید تلخی شکست را در اینجا تجربه می کردیم، برای من بسیار عجیب بود.
یک عمر در معرض دیدگان کنجکاو و تیزبین بودن، به من آموخته بود که چگونه در جمع قوی بمانم و احساسات خود را نشان ندهم. در بدترین و بهترین شرایط عادت داشتم چهره ام آرامش داشته باشد، درست مانند زرهی بر تن یک جنگجو! انگار در چند دهه ی عمرم، زندگی به من آموخته بود که چگونه باید بتوانم در بدترین لحظه از زندگی ام، بر خود تسلط داشته باشم.
کدام ترجمه کتاب بهتره ؟ راهنمائی لطفأ