رفتم به دیدن تابلوهای دایی فرهاد. چند سال است که دارد باغ می کشد، دارد به باغ فکر می کند و خیال باغش را به روی پرده می آورد؛ روی تابلوهای کوچک و بزرگ. در کارگاه نشستم، و او یکی یکی آن ها را نشان می داد و برمی داشت و بعدی را به دیوار، در برابر نظر، می گذاشت. هیچ کدام نقش باغی با طرح و ساخت معین، باغچه بندی و درخت و شاخ و بند و پرنده، با آب نما و چپر، پیچک و گل سرخ رونده، بید مجنون و فوّاره نبود. بیش تر خیالی از باغ بود در رنگ و وارنگ چند خط و...
وقتی معنای مکان را از دست بدهی، حس زمان را هم از دست داده ای، همانطور که هستی ما مشروط به زمان و مکان است. درک و دریافت این دو در عمق ذهن ما هم لازم و ملزوم و همزاد یکدیگرند. هر زمان با معنا و جاندار، در مکانی سپری شده، حتی اگر جایگاه آن را از یاد برده باشیم. همچنین وقتی به یاد مکانی میفتیم که به نحوی آن را زیسته ایم، در آن مرگ، عشق یا شادی و نومیدی را آزموده ایم. چنین مکان های ویژه ای، زمان های ویژه ی خود را دارند که شاید دم نظر نباشند. ولی رسوبشان در بن ذهن کار خودش را می کند. به زبان دیگر، زمان و مکان وجود بالقوه ی یکدیگر را فعلیت می بخشند.
هیچ اتفاق نیفتاده که در حسرت باغ گذشته ات به کلی زمینگیر شوی؟ وقتی زمانت در این جا می گذرد ولی عمرت در جای دیگر، از فکر آنجا وحشت کنی، بترسی که تعادلت را از دست بدهی و چنان بیفتی که برنخیزی؟ سعی کنی که گذشته را در کنه ضمیرت به خاک بسپاری و نتوانی، چون بسیاری از کسانی که دوست داشتی در آنجا مرده اند و آن مردگان در تو بیدارند و آن گذشته ی مزاحم نمی گذارد یک روز آن طرف تر را ببینی، و تو در تلاشی که امرز و فردایت را از هجوم دیروز فرسوده نجات بدهی و فرمانروای اکنون خود باشی؟
من گمان می کنم هر کسی در ته دلش یک باغی دارد که پناهگاه اوست. هیچ کس از آنجا خبر ندارد، کلیدش فقط در دست صاحبش است. آنجا آدم هر تصور ممنوعی که دلش می خواهد می کند. عشق های محال، هر آرزوی ناممکن و هر خواب و خیال خوش، هر چیز نشدنی، آن جا شدنی است. یک بهشت - یا شاید جهنم - خودمانی و صمیمی که هرکس برای خودش دارد. این باغ اندرونی چه بسا از دید باغبانش هم پنهان است اما یک روزی و یک جوری آن را کشف می کند.
کاش کتابهای شاهرخ مسکوب را ناشران منصفی مثل نی منتشر میکردند که در قیمتگذاری نسبت به تعداد صفحات، انصاف را رعایت میکنند. فرهنگ جاوید در کل، کتابها را با قیمت نامتعارفی میزند و حتا بر آن قیمت نامتعارفش، دوباره برچسب میچسباند. لطفن به چند مورد مقایسهای دقت بفرمایید: سفر در خواب نشر فرهنگ جاوید 87 صفحه سال چاپ 1402 199000 تومان . شکاریم یکسر همه پیش مرگ نشر نی 294 صفحه سال چاپ 1402 160000 تومان . سوگ مادر نشر نی 125 صفحه سال چاپ 1403 120000 تومان . علاقهمندان به کتاب هب ویژه آثار مسکوب، قیمتگذاریهای نامتعارف برخی ناشران، از مطالعهی بعضی آثار محرو میشوند که این کار، به نویسندهی کتاب هم ظلم هست.
کاش کتابهای شاهرخ مسکوب را ناشران منصفی مثل نی منتشر میکردند که در قیمتگذاری نسبت به تعداد صفحات، انصاف را رعایت میکنند. فرهنگ جاوید در کل، کتابها را با قیمت نامتعارفی میزند و حتا بر آن قیمت نامتعارفش، دوباره برچسب میچسباند. لطفن به چند مورد مقایسهای دقت بفرمایید: سفر در خواب نشر فرهنگ جاوید 87 صفحه سال چاپ 1402 199000 تومان . ارمغان مور نشر نی 275 صفحه سال چاپ 1402 200000 تومان . سوگ مادر نشر نی 125 صفحه سال چاپ 1403 120000 تومان . علاقهمندان به کتاب هب ویژه آثار مسکوب، قیمتگذاریهای نامتعارف برخی ناشران، از مطالعهی بعضی آثار محرو میشوند که این کار، به نویسندهی کتاب هم ظلم هست.
کتابیه که درگیرت میکنه، چیزهایی میگه که پریشون و شادت میکنه، به فکر میبردت نیمه اول کتاب شاید یه مقدار گنگ باشه و اگه حوصله کنید و دقت، آخرش از میوههای باغ کتاب نصیبتون میشه
مثل رفتن از رویایی به رویایی دیگه بود.
کتاب خوبیه. حیف که موجود نیست
این کتاب در واقع گفتگوی شاهرخ و فرهاد درباره نقاشیهای فرهاد درباره باغ ایرانی هست. مکالمه این دو و نظریاتی که راجع به باغ و مسائل مربوط به آن دارند بسیار جالب و خواندنی هست.