یادمه روزهایی بود که نفت نبود و کم شده بود و هر کس پیت نفتی توی خانه اش داشت انگار چاه نفت توی خانه داشت و به هیچ کس احتیاج نداشت. وقت هایی بود که خودمان نفت توی خانه نداشتیم تا اشگنه ای روش گرم کنیم؛ خانوم خانوم ها آن وقت ویرش می گرفت پیت پیت نفت خرکش ببرد بیرون خانه؛ حالا کوکتل مولوتف درست می کرد تا بزند تو سر نفر برهای شاهی یا می داد در و همسایه ها تا خودشان گرم کنند، خدا عالم است. مهم این بود که بیرون می ماند و کسی جلودارش نبود؛ دایی حجت چند باری نشست باهاش حرف زد اما به گوشش نرفت. به قول بت اعظم «خر خودش را سوار بود»، راه خودش را می رفت. بیرون رفتنش یک طرف اما این که چند روزی برود بیرون و معلوم نباشد، کجا رفته و با کی رفته واسه خانواده ما چیز غریبی بود که نمی توانستیم با آن کنار بیاییم. تا آن روز چنین چیزی را نه به چشم خودمان دیده بودیم نه شنیده بودیم. آن چه دیده و شنیده بودیم پسرهایی بودن که به پای خودشان رفته بودن و بعد از چند روز مست و ملنگ برگشته بودن سر خانه و زندگی شان یا سر از کشور دیگری درآورده بودن یا عاشق کس دیگری شده و دست توی دست یکی از آن لوندها با یک افتضاح پاک نشدنی برگشته بودن خانه. مثل پسر برادر گل افشان بقال محل مان. پسره خیلی نازی بود. ولی نمی دانم چی شد، کی قاپ اش را دزدید و بردش ترکیه. می گویند رفت ترکیه ولی نرسیده به ترکیه با یک دختر هفده هجده ساله برگشت. باباش داشت دق می کرد. معلوم نبود اصلا دختره کجاییه؟ تازه این ها کسانی بودن که عاقبت به خیر می شدن. اما کسانی بودن که به پای خودشان رفته بودن ولی به قول آق منصور چارچرخشون رفته بود هوا و کفن پیچ برگشته بودن و هزار جور حرف و حدیث پشت این ها تازه شروع می شد. بت اعظم از این افتضاح کاری ها می ترسید. اصلا فکرش را نمی کرد که تنها دخترش از خانه بزند بیرون و معلوم نباشد کجا می رود؟ واسه این کار مرضیه چه جوابی می شد تراشید؟ این بود که بت اعظم با مساله بزرگی توی زندگی اش روبه رو شده بود که تا آن روز سابقه نداشت و حتی فکرش را نمی کرد! آژیر قرمز از همان موقع، قبل از جنگ توی خانه ما صداش درآمده بود و وظیفه مادرم بود که هر چه سریع تر آژیر سفید را به صدا دربیاورد. در عرض آن چند ماه (نمی دانم چند وقت شد؟) مرضیه هر کجا که خواسته بود رفته بود. دیگر در و همسایه داشتند برای ما پشت چشم نازک می کردن و خیره در حیاط مان می شدند که ببینن مرضیه با کی می آید تو با کی می رود بیرون.