کتاب پنجمین زن

The Fifth Woman
کد کتاب : 18429
مترجم :
شابک : 978-9644083648
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 612
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 1996
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 5
زودترین زمان ارسال : 20 اردیبهشت

معرفی کتاب پنجمین زن اثر هنینگ مانکل

در یک صومعه آفریقایی ، چهار راهبه و یک زن پنجم ناشناس وحشیانه به قتل رسیده اند- مرگ یک زن ناشناس که توسط پلیس محلی فاش نشده. یک سال بعد در سوئد ، بازرس کورت والاندر در مواجهه با دو قتل گیج و وحشت زده می شود. هولگر اریکسون ، یک فروشنده بازنشسته ماشین و علاقه مند به پرنده ، میان تیر های تیز بامبو در نهر پشت خانه تک افتاده خود محصور می شود و جسد گلفروشی مفقود شده کشف می شود - خفه شده و به یک درخت گره خورده. تنها سرنخ هایی که والاندر باید در آن بگذرد جمجمه ، دفتر خاطرات و عکس سه مرد است. آنچه به دنبال دارد ، قضیه ای است که قدرت و صبر والاندر را آزمایش خواهد کرد ، زیرا برای کشف دلیل این قتل ها ، وی همچنین نیاز دارد به کشف رابطه تودرتو بین این مرگ ها و قتل حل نشده قبلی در آفریقا، مشخصا قتل زن پنجم . والاندر خیلی زود متوجه می شود که هر دو مرد سابقه خشونت نسبت به زنان دارند و پس از آنکه مرد دیگری در دریاچه غرق شد ، به دنبال یک ...
شرح این قتل های سریالی سادیستی را می توانید در کتاب «پنجمین زن» با ترجمه فرشته شایان در کتاب مذکور بخوانید.

کتاب پنجمین زن

هنینگ مانکل
هنینگ مانکل، زاده ی ۳ فوریه ی ۱۹۴۸ و درگذشته ی ۵ اکتبر ۲۰۱۵، نویسنده ی سوئدی بود. او سال ۱۹۴۸ در شهر استکهلم متولد شد و وقتی تنها یک سال داشت، پدر و مادرش از هم جدا شدند. بیشتر سال های کودکی مانکل کنار پدر و خواهرش سپری شد. ۲۰ سال داشت که شروع به نویسندگی کرد. در سال های بعد، علاوه بر نوشتن رمان های متعدد، سراغ کارگردانی تئاتر نیز رفت.مانکل سال ۲۰۱۴ در گفت وگویی اعلام کرد که به بیماری سرطان مبتلا است. همسر مانکل، دختر اینگمار برگمان است.
نکوداشت های کتاب پنجمین زن
A marvelously told mystery. . . . You can't put it down, but you won't want to finish it either
به طرز شگفت انگیزی رازآمیز. . . شما نمی توانید آن را کنار بگذارید ، در عین حال شما نمی خواهید آن را تمام کنید.

قسمت هایی از کتاب پنجمین زن (لذت متن)
با خود اندیشید که پیرمردها نباید شعر بگویند، آخر افکار یک پیرمرد ۷۸ ساله کمتر به درد کسی می خورد. اما خودش هم می دانست که اشتباه می کند: تنها در غرب است که سالخورده ها را یا به چشم حقارت نگاه می کنند و یا به کلی آنان را نادیده می گیرند. در فرهنگ های دیگر این دوره از زندگی را دوران کمال خرد و فرزانگی می دانند و به آن احترام می گذارند. باید به شعر گفتن ادامه می داد، تا زمانی که می توانست قلم در دست بگیرد و مشاعرش را از کف نداده بود باید ادامه می داد. جز این هم کار دیگری از دستش ساخته نبود. سال ها پیش نمایشگاه اتومبیل داشت و در این شغل موفق ترین شخص در منطقه بود. همه او را به عنوان یک فروشنده ی سخت کوش می شناختند. سال ها به خرید و فروش اتومبیل پرداخته بود و طی سال هایی که کاروبارش رونق زیادی داشت چند شعبه هم در شهرهای توملیلا ( ۳) و شوبو ( ۴) دایر کرده بود. در آن مدت آن قدر پول وپله به هم زده بود که حالا هرطور که دلش بخواهد زندگی کند، اما تنها چیزی که واقعا برایش اهمیت داشت، شعرش بود. شعرهای روی میز رضایتی بی همتا به او می بخشید.