کتاب قاتلان بدون چهره

Faceless Killers
کد کتاب : 122
مترجم :
شابک : 978-964-363-351-6
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 345
سال انتشار شمسی : 1395
سال انتشار میلادی : 1991
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : ---

برنده ی جایزه ی گلس کی سال 1992

معرفی کتاب قاتلان بدون چهره اثر هنینگ مانکل

داستان رمان قاتلان بدون چهره، با جنایتی خشونت آمیز و سنگدلانه آغاز می شود: در شبی سرد در مزارع دوردست سوئد، کشاورزی سالخورده به قتل می رسد و همسرش، با طنابی به دور گردن و در حال مرگ رها می شود. آخرین کلمات خارج شده از دهان زن کشاورز، به زبانی خارجی بوده و تنها سرنخ پلیس از این جنایت به حساب می آید. این موضوع، به مشکلات بازپرس پلیس، کرت والاندر می افزاید و ممکن است آتش مشکلات در عقاید متناقض و متضاد نسبت به مهاجرین را شعله ورتر سازد. والاندر، برخلاف عدم موفقیت در روابط خود با همسر سابقش، دختر فراری اش و دادستانی زیبا اما متأهل که او را شیفته ی خود کرده است، درمی یابد که قادر به حل و فصل این مسئله است. او پیش از آن که این وضعیت پرتنش از کنترل خارج شود، تمام وقت خود را صرف پیدا کردن مجرم این پرونده می کند اما به سرعت متوجه می شود که این پرونده، نیازمند تمام انرژی و از خود گذشتگی اوست.

کتاب قاتلان بدون چهره

هنینگ مانکل
هنینگ مانکل، زاده ی ۳ فوریه ی ۱۹۴۸ و درگذشته ی ۵ اکتبر ۲۰۱۵، نویسنده ی سوئدی بود. او سال ۱۹۴۸ در شهر استکهلم متولد شد و وقتی تنها یک سال داشت، پدر و مادرش از هم جدا شدند. بیشتر سال های کودکی مانکل کنار پدر و خواهرش سپری شد. ۲۰ سال داشت که شروع به نویسندگی کرد. در سال های بعد، علاوه بر نوشتن رمان های متعدد، سراغ کارگردانی تئاتر نیز رفت.مانکل سال ۲۰۱۴ در گفت وگویی اعلام کرد که به بیماری سرطان مبتلا است. همسر مانکل، دختر اینگمار برگمان است.
نکوداشت های کتاب قاتلان بدون چهره
An exquisite novel of mesmerizing depth and suspense.
رمانی ارزشمند با ژرفا و تعلیقی مسحورکننده.
Los Angeles Times Los Angeles Times

An especially satisfying crime novel.
یک رمان جنایی خاص و راضی کننده.
Wall Street Journal Wall Street Journal

Intelligent, moving and topical, this is a thriller of the very best kind.
هوشمندانه، تکان دهنده و به روز، یک اثر تریلر در بهترین نوع خود.
Times Times

قسمت هایی از کتاب قاتلان بدون چهره (لذت متن)
وقتی از خواب بیدار شد به رویایی فکر می کرد که دیده بود، اما آن قسمت از خوابش را که به نظرش مهم می رسید، هر کاری کرد نتوانست بازسازی کند. خیلی سعی کرد به خاطر بیاورد، ولی خواب مانند سوراخی تاریک بود، چاهی که نشان نمی داد داخلش چیست. با خود فکر کرد: خواب گاوهای نر را هم که ندیده ام، و الّا الآن مثل تب کرده ها خیس عرق بودم. امشب گاوها مرا راحت گذاشته بودند.

هر بار که والاندر در خانه ی کسی پا می گذاشت، حس می کرد که انگار دارد به جلد کتابی که تازه خریده است، نگاه می کند.

عدالت فقط به این معنا نیست که کسانی که جرمی مرتکب شده اند، به سزای عمل شان برسند، بلکه این معنی را نیز دارد که ما نمی توانیم هیچ وقت از جست و جوی حقیقت دست بکشیم.