چرا رونق نفتی با چنین سرعتی به رکود بدل شد؟ این نتیجه بالاخص هنگامی حیرت آور است که عظمت آن رونق را ببینیم. ثروت انتقال یافته از کشورهای واردکننده نفت به کشورهای صادرکننده نفت در ۱۹۷۳ و دوباره در۱۹۸۰ درآمدهایی نصیب شان کرد که از درآمد در اختیار آن ها در کل یک قرن قبل بیش تر بود. بااین حال، منافع واقعی عایدشده با اندازه این انتقال ثروت ارتباطی نداشت. صرف نظر از این که آیا تجربه این کشورها شباهتی با غول های خیالی دن کیشوت یا افسانه باستانی شاه میداس یا رونق های کالایی گذشته داشت یا خیر، نتایج یکسان هستند: هجوم یکباره و ناگهانی ثروتی عظیم همیشه به « خیر و صلاح » نیست. در حقیقت، همان طور که نظریه پردازان بیماری هلندی اشاره کرده اند، منابع ارزی که بسیار خواهان و طرفدار داشت به جای آن که موهبت الهی باشد به آسانی به نفرین الهی تبدیل می شود.
درآمد بادآورده عظیم در ۷۴-۱۹۷۳ کشورهای صادرکننده نفت را شگفت زده کرد. در دهه ۱۹۶۰ قیمت ها اندکی کاهش پیدا کرد و ثابت شد، سپس قیمت ها در ۷۴-۱۹۷۳ چهار برابر شد و در ۱۹۷۵ تا ۱۹۷۹ آرام آرام افزایش یافت تا این که مجددا در۸۱-۱۹۷۹ دو برابر شد و این بار به اوج خود یعنی ۵/ ۳۲ دلار در هر بشکه رسید. قیمت ها در بازار نقدی حتی به۴۰ دلار در بشکه افزایش یافت ( جدول الف.۱ را ببینید. جداول در پیوست آماری را با پیشوند الف در سراسر متن مشخص ساختیم ) . این حادثه یکی از قابل توجه ترین انتقال های منابع بین المللی در طی تاریخ بود ثروتی ناگهانی، عظیم و غیرمنتظره.
با هر معیاری که بنگریم تاثیر این تکانه بیرونی استثنایی بود. تقریبا یک شبه اقتصاد و دولت کشورهای صادرکننده را متحول ساخت. اثر آنی جهش قیمت عبارت بود از افزایش بی سابقه پس انداز ملی همه صادرکنندگان؛ نسبت پس انداز ملی به تولید ناخالص داخلی در اندونزی، ایران و نیجریه بین ۱۹۶۸ و ۱۹۷۴ بیش از دو برابر شد. کشورهایی مثل ونزوئلا و الجزایر نیز جهش چشمگیری در درآمدهای اکتسابی به ثبت رساندند.