کتاب کلاسیک یک اقتصاددان برجسته درباره ی کاپیتالیسم در دنیای مدرن.
طرحی برای یک انقلاب صنعتی نوین.
هوشمندانه ترین کتابی که درباره ی چالش های کنونی سازماندهی کاپیتالیسم در دنیای در حال توسعه نوشته شده است.
زمان بیشترین کامیابی نظام سرمایه داری، زمان بحران آن است. فرو ریختن دیوار برلین به بیش از یک سده رقابت سیاسی بین سرمایه داری و کمونیسم خاتمه داد. سرمایه داری به عنوان تنها شیوه ی ممکن برای سازماندهی عقلایی اقتصاد مدرن قد علم کرده است. در این لحظه از تاریخ، ملت های مسئول، انتخاب دیگری ندارند. در نتیجه، کشورهای جهان سوم و کمونیستی سابق، کم و بیش مشتاقانه، بودجه های خود را متوازن کرده، یارانه ها را کاهش داده، سرمایه گذاری خارجی را خوش آمد گفته و موانع تعرفه ای را از میان برداشته اند.
اما حتی در ایالات متحده نمی توان روی خبرهای بد به طور کامل سرپوش گذاشت. آمریکایی ها شاهد هستند که کلمبیا در کنار یک جنگ داخلی سنگین بین چریک های دلال مواد مخدر و شبه نظامیان سرکوب گر قرار دارد، شورشی سخت را در جنوب مکزیک می بینند و همچنین متوجه هستند که قسمت عمده ای از رشد اقتصادی تحکمی آسیا به صورت فساد اقتصادی و هرج و مرج هدر می رود. در آمریکای لاتین حمایت از بازارهای آزاد رو به زوال است: تا ماه می سال 2000 میزان حمایت مردم از خصوصی سازی مشخصا از 46 درصد به 36 درصد کاهش یافته بود. از همه ناخجسته تر اینکه در کشورهای کمونیستی سابق، نظام سرمایه داری ناقص عمل کرده و افرادی که با رژیم های سابق در ارتباط بوده اند، برای به دست گرفتن مجدد قدرت گوش به زنگ ایستاده اند.
این زمزمه های هشداردهنده، هرچند نگران کننده هستند، تاکنون رهبران آمریکایی و اروپایی را فقط تشویق کرده تا برای بقیه ی جهان همان توصیه های خسته کننده را تکرار کنند: پول های خودتان را تثبیت کنید، محکم بایستید، شورش های ناشی از کمبود مواد غذایی را نادیده بگیرید و صبورانه منتظر بازگشت سرمایه گذاران خارجی باشید.