اید بپذیریم که سکه همواره دو رو دارد. نباید فقط به یک طرف قضیه نگاه کرد و رای نهایی را داد. اگر ظلمی در کار است و ظالمی وجود دارد، به این خاطر است که پذیرنده ی ظلم وجود دارد. لااقل یک دلیل عمده اش همان پذیرش مظلوم است. اگر آدم های طماع وجود نداشتند که دیگر شارلاتان ها کارشان سکه نبود! اما متاسفانه اکثرا عادت کرده ایم که مسائل را از همان سطحی که قابل رویت است ببینیم و ارزیابی کنیم. اشاره کردم روزی نیست که در صفحات حوادث روزنامه ها اخباری راجع به اخاذی ها و کلاهبرداری هایی که از محل جعل ظاهر و باطن مامورین حکومتی و یا کارت های شناسایی آن ها می شود نبینیم و نخوانیم. ماموریت امنیتی قلابی... پلیس قلابی... قاضی قلابی... و حتی کارچاق کن قلابی!! همه و همه این ها را سرزنش می کنند، ولی هیچ کس نمی پرسد که چگونه چنین فضایی آماده می شود تا هر تبهکاری به راحتی بتواند در لباس مامورین امنیتی به آدم ربایی و سرقت دست بزند؟
کتاب جامعه شناسی خودمانی و این کتاب واقعا عالیه. مخاطبش عامه مردمه و اگر کسی مثل من هیچی از جامعه شناسی نمیدونه واقعا علاقه مند میشه.
این کتاب عالیه از دستش ندید