ایوسیف آلکساندروویچ برودسکی (در آمریکا ژورف برودسکی (به انگلیسی: Joseph Brodsky)) شاعر روس آمریکایی و برنده جایزه نوبل ادبیات سال ۱۹۸۷ است.
ژورف برودسکی در خانوادهای یهودی در لنینگراد به دنیا آمد. وی از کودکی به اشعار روسی علاقهمند بود. به دلیل ناهماهنگیهایی که از لحاظ سطح معلومات بین وی و معلمانش بود، در سال ۱۹۵۵ مدرسه را ترک و شروع به کارکردن کرد. از همان زمان نیز سرودن شعر را آغاز کرد و به دلیل اشعارش از جانب مقامات روسی انگل جامعه نامیده شد و در سال ۱۹۶۴ به اردوگاه کار اجباری در سیبری تبعید شد. در سال ۱۹۶۵ اولین دسته از اشعار وی به زبان انگلیسی و در آمریکا انتشار یافت. اولین اشعار وی تحت تأثیر شاعر روسی، آنا آخماتووا بود.تقلای یادآوری گذشته مثل هر ناکامی دیگری به این می ماند که تلاش کنی کورمال کورمال بر معنای وجود چنگ بیندازی. در هر دو مورد انگار کودکی هستی با یک توپ بسکتبال: دست هایت مدام می لغزد. از زندگی ام جز اندکی به خاطر نمی آورم و آنچه به یاد دارم اهمیت چندانی ندارد. اهمیت بیشتر خاطراتی که همیشه برایم جالب بوده اند بستگی به زمانی دارد که به وقوع پیوسته اند. اگر نه، بی تردید کس دیگری بسیار بهتر آن ها را بازگو کرده است. شرح حال یک نویسنده در پیچ وتابی است که به زبان می دهد. مثلا به یاد دارم که وقتی حدودأ ده یازده ساله بودم به ذهنم رسید که حکم مارکس مبنی بر این که «هستی آگاهی را شکل می دهد» تنها تا آن جا حقیقت دارد که هستی آگاهی را برای فراگیری هنر آشنایی ازدانی به کار بگیرد؛ پس از این مرحله، آگاهی مستقل است و می تواند هم هستی را برساند و هم آن را نادیده بگیرد. در آن سن و سال، این قطعا اکتشافی محسوب می شد - اما ارزش ثبت نداشت و مسلما دیگران به نحوی بهتر بیانش کرده بودند. اصلا مگر اهمیتی دارد اول چه کسی از آن خط میخی ذهنی رمزگشایی کرده باشد
خیلی کتاب خوبی بود به شدت پیشنهادش میکنم