در آن زمان که آرمن در دفاع از شهر وان شرکت داشت، کم کم از آن حالت جوان ایده آلیست مرعشی به در می آمد و تبدیل به یک سرباز سلحشور و آبدیده می شد. او اکنون با این که نوزده سال بیشتر نداشت، به سرعت حالت پختگی پیدا می کرد. در بیداری های درازمدت و مسلحانه در جوار رفقایش، در رویارویی با یک دشمن بی رحم و در دفع حملات روزانه ی او با جنگ های خونین تن به تن، که با دشنه یا با سرنیزه به جان هم می افتادند، آن چه از جوانی برای او مانده بود، همچون مه صبحگاهی که با نخستین اشعه ی خورشید محو می شود، از میان رفت.