محبوب من! دکمه را چه کسی اختراع کرده؟ آن را برای بستن اختراع کرده است یا برای باز کردن؟ عاشق ها به بعضی از کلمه ها اجازه ی واردشدن به حرف های شان را نمی دهند. قفل ها را چه کسی اختراع کرده است، آنها را برای بستن اختراع کرده است یا برای بازکردن؟ محبوب من! آیا ممکن است کسی چیزی را ببیند و در عین حال چیزی را نبیند؟ کسی که چیزی را می شنود، آن را می شنود که وجود دارد. آن که چیزی را لمس می کند، چیزی را لمس کرده که وجود دارد. پس آن کس که درباره ی آنچه که نیست می اندیشد، درباره ی هیچ چیز می اندیشد. محبوب من! عاشق بودن، دوست داشتن چیزی است که به همه مربوط است. نباید تنها عده ای عاشق باشند. عشق یک سرمایه ی جهانی است. گنجی است باد آورده. پیش از شما خیال می کردم عشق در سیاره ی دیگری است. نمی دانستم همین جاست کنار شما، در قلب خودم همین قلبی که هنوز در سینه ام می تپد. شما همیشه اینجا بوده اید عشق گنجی بادآورده است، یغما نیست. باید جست، پیدا کرد با سختی با رنج. عشق آماده، گوارا نیست. اجرت عاشق رنج هایی است که می کشد. محبوب من! عشق را عاشق می سازد. اگر گوارا نیست خود عاشق آن را گوارا می کند. اگر چهره ندارد خود عاشق به آن چهره می دهد. گواراترین عشق برای عاشق آن است که خود به محبوب سر و شکلی بدهد. ایمان بیاورد در عالم محبوبی زیباتر از محبوب او پیدا نمی شود. آن وقت در برابر پای محبوبی که خود به آن سر و شکلی داده زانو می زند. به پچ پچ بگوید برای شما آمده ام... برای شما آماده ام. روز روزی ها، شب شبی ها می کند. محبوب من! شعر پیشرفت می کند. عشق پیشرفت می کند. و عاشق، عاشق امروز نگاهی اکسپرسیونیستی دارد، زیرا نقاش کلاسیک چیزی را می کشد که همه می بینند. اکسپرسیونیست ها فقط آن را می کشند که خود می بینند. محبوب من! چه سخت است قدم زدن کنار کسی که دیگر نیست. شما رفته اید و همه ی نگاه هاتان اینجا جا مانده است. در ایوان خانه ی ما مهتاب چنان کوچک شده که دیگر کسی در آن جا نمی شود. هر روز به عکس های جوانی ام و لبخند بی مقدمه ی شما نگاه می کنم.
من عاشق نوشتههای استاد صالح علا هستم و فکرکنم برای شناخت ایشان هم مثل شناخت سهراب و فروغ باید حالا حالاها صبر کرد تا روزی برسد که برای خرید کتابهاشون صف بسته بشه
:)زیباتریییین قلم برای شماست
نظر همه محترمه ولی من خوشم نیومد به دلم ننشست .
خواهش میکنم نگید این حرفو ، بسیار بسیار زیبا و با احساس بیان شده ، یه راز در این دلنوشته وجود داره ، که دل هر عاشقی رو به درد میاره ، ولی اون درد قشنگه
این کتاب دل نوشته هایی از صالح علا هست به یک محبوب خیالی.خلاقیتِ خاصِ صالح علا دربه کار بردن واژهها و بیانِ لطیفِ احساسات به نوعی خاص و متفاوت،در این کتاب به خوبی نمایان هست.بخشی از کتاب: محبوب من! این زنبیلی است که من در صف گذاشته ام.اگر این صف به ترتیب حروف الفبایی نام عاشق هاست،اسم من عباس کیارستمی است.اگر به ترتیب ورود به این دنیاست،من حضرت آدمم.اگر به ترتیب آنهاست که مقتول گشته اند من هابیلم...اگر به ترتیب غزل است،صلاح کار کجا و من خراب کجایم...آن که سر صف ایستاده منم.
هرگز ، هرگز محبوب محمدجان خیالی نیست، هرگز. بلکه واقعیت دارد خیلی زیااااد