داستان فردی محکوم به اعدام، او روایت گر روزگار گذشته و حال خود است، سرنوشتی که آن را در سه فضای متفاوت دوزخ،برزخ و دنیا شرح می دهد .مردی که لحظه لحظه ی زندگیش را تجسم میکند وهر ثانیه ی عمری را که با رنج سپری می شود به یاد معشوق می گذراند.اما چه چیز او را تا پای چوبه دار رسانده است وسرانجام چه خواهد شد، آیا زندگی بار دیگر به سویش آغوش می گشاید و یا مرگ پذیرایش خواهد بود؟
کتاب هر صبح می میریم