آموختن نویسندگی، فرایندی خطی و مستقیم نیست. برای این که شخص نویسنده خوبی شوید، قاعده ای منطقی به صورت الف-ب-پ وجود ندارد.
قاعده ام تمام کردن یک دفتر در ماه است. (همواره در حال ایجاد رهنمودهایی برای نوشتن خود هستم. صرفا پر کردن دفتر به عنوان تمرین.) ایده ال من این است که هر روز بنویسم.
وقتی شروع می کنی به نوشتن از ذهن خودت، شاید تا پنج سال چیزی جز یاوه ننویسی، چون آن ها را بیش از اینها گرد آورده ایم و شادمانه خود را از آن ها دور نگاه داشته ایم. پس باید به رخوت و ایستایی و ناامنی و انزجار از خویشتن و این ترس خود که حرف برای گفتن نداریم بنگریم.
هم خودمان اهمیت داریم، هم زندگیمان: اهمیتی بسزا، و جزییاتش چنان مهم که ثبت شود. نویسندگان باید این گونه بیندیشند. و باید این گونه قلم در دست بنشینیم. «ما انسان ها اینجا بودیم و این گونه زیستیم.» بگذارید بدانند جهان بر ما چگونه گذشت. جزییات مهم است. اگر نه، پس چه چیز اهمیت دارد.