داستانی مسحورکننده درباره ی خودشناسی.
کتابی که سرآغاز حرفه ی بی نظیر شل سیلوراستاین به عنوان نویسنده و تصویرگر در بازار پرفروش ترین کتاب های کودک بود.
اثری جذاب و خنده دار.
«وقتی به شهر بیایی می توانی تا دلت خواست پول جمع کنی و می توانی بزرگترین تیرانداز دنیا بشوی، مشهور باشی و غذاهای خوشمزه بخوری، لباس های ابریشمی و کفش های طلایی رنگ بپوشی و سیگار پنج سنتی دود کنی، به مهمانی های مجلل بروی و کاری بکنی که همه دست به پشتت بکشند و پشت گوش هایت را بخارانند و از این جور چیزها.» «این چیزها به چه درد می خورد؟» «همه دنبال همین چیزها هستند.»
یکی از شکارچی ها گفت: «بسیار خوب، اگر تو انسان هستی، بهتر است کمک کنی تا به این شیرها شلیک کنیم و اگر هم شیر هستی، بدون تردید ما به تو شلیک می کنیم.»
در حقیقت نمی دانست به کجا می رود. اما می دانست یک جایی می رود. بالاخره باید یک جایی رفت. این طور نیست؟
آیا کودک شما هر روز مطالعه می کند، نه به خاطر این که مجبور است، بلکه چون خودش دوست دارد؟
داستان ها نقشی مهم و حیاتی در رشد و پیشرفت کودکان دارند. کتاب هایی که می خوانند و شخصیت هایی که از طریق ادبیات با آن ها آشنا می شوند، می توانند به دوستانشان تبدیل شوند.
شل سیلوراستاین، ارتباطش را با دنیای شیرین کودکان قطع نکرده و با کتاب هایش ما را به جهانی پر از شگفتی و طنز می برد
وقتی که آثار کلاسیک را مطالعه می کنید، در واقع در حال خواندن کتاب هایی هستید که نقشی اساسی در شکل گیری چگونگی نوشتن و خواندن ما در عصر حاضر داشته اند
سرگذشت لافکادیو اولین کتابی بود که بعداز باسوادشدنم ازبرادرم هدیه گرفتم وخوندمش وتوعالم بچگی عاشقش بودم وهنوزم که هنوزه تصویرسازی هاش توذهنم مونده.حالاکه ۱۰سال گذشته واون بچهی ۸ساله ،۱۸ساله شده میخوام دوباره کتاب روبخرم وداشته باشم