1. خانه
  2. /
  3. کتاب عزازیل

کتاب عزازیل

2 ناشر این کتاب را منتشر کرده‌اند
4.33 از 3 رأی

کتاب عزازیل

کارآگاه فاندورین
Лeвиaфaн
انتشارات: برج
٪15
150000
127500
4.25 از 4 رأی

کتاب عزازیل

راز توطئه
Azazel
انتشارات: نیلوفر
ناموجود
225000
معرفی کتاب عزازیل
«عزازیل»اولین رمان از مجموعه رمان های کارآگاهی تاریخی ارست فاندورین است که توسط بوریس آکونین ، نویسنده روسی نوشته شده است.
همانگونه که در پایین خلاصه ای از این داستان آمده، شما در این کتاب با رمانی سرشار از جنایات مرموز و تعقیب و گریز های سازماندهی شده طرف هستید. همچون داستان های بزرگ روسی، رمانی پر از حوادث نامحسوس و شخصیت های متفاوت.

این رمان در تاریخ 13 مه 1876 می گذرد. و داستان با یک دانشجو به نام ، پیوتر کوکورین که در پارک عمومی در مقابل یک زن نجیب زاده جوان و زیبا ، الیزاته فون اورت-کولوکولتسوا ، خودکشی می کند، آغاز می شود. وصیت نامه او ثروت بزرگ خود را به بخش تازه افتتاح شده مسکو در خانه آستیر ، یک شبکه بین المللی مدارس برای پسران یتیم ، که توسط یک نجیب زاده انگلیسی ، لیدی آستایر تاسیس شد ، می سپارد. پرونده خودکشی ظاهرا باز و بسته به کارآگاه 20 ساله بی تجربه اراست فاندورین می رسد. او با الیزاتا مصاحبه می کند و بلافاصله عاشق او می شود. تحقیقات بیشتر نشان می دهد که کوکورین در حال بازی رولت روسی (در رمان "رولت آمریکایی") با دانشجوی دانشگاه دیگری به نام اختیرتسف بود.

فاندورین از Akhtyrtsev دم می زند ، که او را به سمت زنی موی تیره و حسی به نام آمالیا بژتسکایا سوق می دهد که فاندورین او را از تصویری در اتاق کوکورین می شناسد. او به دنبال Bezhetskaya به خانه اش می رود ، جایی که او وقت خود را برای بازی با بسیاری از مردانی که برای دیدار می آیند ، می گذراند. در خانه بزتسکایا ، فاندورین با کنت زوروف ، یک افسر ارتش که به نظر می رسد آمالیا به او علاقه دارد ، ملاقات می کند و مجددا اختیرتسف را می بیند. اختیرتسف و فاندورین با هم خانه آمالیا را ترک می کنند تا مشروب بخورند و اختیرتسف به فاندورین فهماند که بازی رولت روسی بین او و کوکورین ایده بژتسکایا بوده است. درست همانطور که به نظر می رسد رمز و راز خودکشی کوکورین حل شده است ، یک قاتل مرموز چشم سفید ، اخشتستف را با چاقو کشته و می کوشد فاندورین را بکشد.
مرد چشم سفید یک کلمه را زمزمه می کند: " عزازیل ".

قتل اختیرتسف توجه زیادی را به آنچه که یک پرونده عادی به نظر می رسید جلب می کند. فاندورین رئیس جدیدی به دست می آورد ، ایوان برلینگ ، کارآگاهی پیچیده و آشنا به تکنیک های مدرن تحقیق. برلینگ معتقد است که این قتل کار یک سازمان تروریستی به نام "عزازیل" است که در مسکو فعالیت می کند.
درباره باریس آکونین
درباره باریس آکونین
باریس آکونین نویسنده‌ی گرجی‌الاصل روسی و از مشهورترین نمایندگان ادبیات پست‌مدرنیستی روسیه است. عمده‌ی شهرت او مدیون رمان‌های پلیسی-تاریخی است که با نقش‌آفرینی کارآگاهی به نام فاندورین، آوازه‌ای همپای پلیسی‌نویسان بزرگ جهان برای او به ارمغان آورده‌اند. به لطف رمان‌های آکونین، ادبیات پلیسی، که در روسیه معمولاً در رده‌ی ادبیات نازل و بازاری قرار می‌گرفت، جایگاهی همپای آثار فاخر ادبی پیدا کرده است.
قسمت هایی از کتاب عزازیل

خوب به خاطر دارم، هنگام ظهر بود که از بخش فروریختهٔ باروی بلندبالای اورشلیم وارد آن شهر شدم، همان قسمتی که در زمان قدیم دروازهٔ بزرگ صهیون قرار داشت... پس از سال های متمادی سفر به روستاهای یهودی نشین (فلسطین) و سامره و گشتن در آنها، اکنون با رسیدن به این شهر رخت سفر از تن در آوردم و رحل اقامت افکندم. حدودا سی ساله بودم که وارد اورشلیم شدم، در سن و سالی که با جسم و روح سیر آفاق و انفس کردم، به سفرهای زیادی رفتم، زمین و آسمان را در نوردیدم و کتب بی شماری را صفحه به صفحه از نظر گذارندم و مطالعه کردم. تن خسته، نفس بشکسته، سنگین گام و بی حال در اوج گرمای ماه ابیب (ژوئیه) که تنور شعله ور خورشید در آسمان یله شده بود و مغز سرم را می سوزاند به این شهر گام نهادم. درست در برابر در اصلی کلیسای بزرگ بود که در اغما فرو رفتم، عده ای از حجّاج مرا روی دست بلند کردند و با خود به داخل کلیسای پر از مجد و شکوه"القیامه" بردند تا کاهنش مداوایم کند. به محض اینکه فهمید من خود یک پزشک و راهب هستم به من خندید، وقتی به هوش آمدم با لحنی آمیخته به شوخی و طنز به من گفت: "به محض اینکه چشمم به موهای تراشیده شدهٔ پس سرت افتاد، فهمیدم راهبی ولی از بیهوشی ات نفهمیدم پزشک هستی!" اسمم را پرسید و گفتم "هیپا". - خوب راهب خوش قدم، بگو ببینم! به قصد به جای آوردن حج اینجا آمده ای یا خیال داری در این شهر بمانی و کنار ما زندگی کنی؟ - والله هدف اصلی ام از آمدن به اینجا حج گزاردن است، بعد هم هرچه خواست خدا باشد!

مقالات مرتبط با کتاب عزازیل
آشنایی با عناصر «داستان نوآر»
آشنایی با عناصر «داستان نوآر»
ادامه مقاله
نظر کاربران در مورد "کتاب عزازیل"
3 نظر تا این لحظه ثبت شده است

داستانی پلیسی جنایی است ولی نه از جنس پوارو، نه مادام مارپل، نه شرلوک هولمز و نه مگره. مدلی روسی و پر از حادثه و حادثه و حادثه. پایان بندی قشنگی داشت هرچند که داستان کاملا پخته ای نبود.

1402/04/19 | توسطف. ایرانمنش
2
|

آلن فارست، نویسنده‌ی رمان‌های جاسوسی تاریخی که او را وارث سنت کسانی چون گراهام گرین و اریک میلر می‌دانند درباره‌ی رمان عزازیل می‌گوید: استادانه، پیچیده، و تا بن دندان تزاری و روسی. انگار تالستوی قصد کند داستانی جنایی بنویسد و نتیجه عزازیل از آب درآید. رمانی شگفت انگیز و جذاب و تا حدودی متفاوت از آنچه تا کنون خوانده‌اید.

1401/06/26 | توسطسروش کاکاوند
9
|

ادبیات پست مدرنیستی روسیه حداقل با این کتاب مشخصا از نویسندگان کلاسیک خود الهام گرفته اما متاسفانه نتوانسته مانند ریشه‌های خود عمیق و نقیز باشد.شخصیت پردازی از حدی بالاتر نمیرود و نهایتا یک داستان پلیسی با پایان بندی ناقص حاصل کار آکونین است هرچند که فضاسازی به اندازه و روایت رئالیستی آکونین کمی اثر را قابل تحمل میکند.

1400/07/01 | توسطهومن علیزاده
8
|