رمان پیش رو روایت گر ماجرای زندگی دختری به نام الهه است که از روزهای پایانی دبیرستانش آغاز می شود. الهه خواهری به نام الهام و برادری به نام امید دارد و به دلیل دانشجو بودن هردوی آن ها و اوضاع مالی نامناسب پدرش ترجیح می دهد بعد از گرفتن مدرک دیپلم مشغول به کار شود و قید دانشگاه را بزند. در همین روزهای پایانی مدرسه است که متوجه ی نگاه های خاص یکی از پسرهای محل که همه از او به پاکی یاد می کنند می شود؛ شاید وحید کسی باشد که الهه بتواند در کنار او احساس آرامش و خوشبختی کند، اما روزگار بازی هایی زیاد در آستین دارد که به مرور به نمایش می گذارد و هیچ کس نمی تواند از آن چه در انتظارش است اطمینان داشته باشد.
درباره معصومه بهارلویی
معصومه بهارلویی در زمستان سال 59 در خانوادهای اصالتا جنوبی و پرجمعیت به دنیا آمد. او پس از ورود به دانشگاه بنا به دلایلی مجبور به انصراف از تحصیل شد. اما پس از وقفهای شش ساله در رشته تاریخ، در دانشگاه الزهرا به ادامه تحصیل پرداخت.