تکان دهنده، استادانه، احساس برانگیز.
اثر یکی از توانمندترین نویسندگان در قید حیات.
حکایتی هشداردهنده درباره ی هوش مصنوعی و عدالت.
نسل کشی، شکنجه، برده داری، قتل های خانگی، کودک آزاری، تیراندازی در مدارس، تجاوز و حجم بالای خشونت های روزمره؛ ما در کنار این مشقت و رنج زندگی می کنیم و شگفت زده نمی شیم و باز هم چیزهایی برای شاد بودن پیدا می کنیم، حتی برای عاشق شدن. هوش های مصنوعی، مقاومت ما رو ندارن.
ماشینی که با منطق ساخته شده، وقتی وارد دنیا بشه و در معرض زندگی ما قرار بگیره، خودش رو در توفانی از تناقض ها می بینه، تناقض هایی که ما باهاشون زندگی کردیم و کم هم نیستن.
میلیون ها نفر بر اثر بیماری هایی می میرن که می دونیم چطور درمانشون کنیم. میلیون ها نفر در فقر زندگی می کنن، در حالی که اونقدر هست که به همه برسه. محیط زیست کره ی زمین رو خراب می کنیم، اون هم وقتی که می دونیم تنها خونه ی ماست. همدیگه رو با سلاح های هسته ای تهدید می کنیم، اون هم وقتی که می دونیم آخرش به کجا می رسه. موجودات زنده رو دوست داریم، اما اجازه می دیم گونه های زیادی منقرض بشن.