آرتور شنیتسلر (به آلمانی: Arthur Schnitzler) (زاده ۱۵ می ۱۸۶۲ وین - درگذشته ۲۱ اکتبر ۱۹۳۱ وین)، رماننویس و نمایشنامهنویس اتریشی بود.
به ساعت نگاه کرد... ساعت هفت و چه زود هوا کاملا تاریک شده. امسال پاییز و این باد لعنتی خیلی زود از راه رسیده است. یقه ی پالتوی خود را بالا کشید و سرعت اش را بیش تر کرد. شیشه ی فانوس ها به قیژقیژ افتاده بود. با خود گفت: «نیم ساعت دیگر می توانم بروم. ولی ای کاش همین حالا وقت رفتن بود.» سر نبش خیابان ایستاد. از این نقطه می توانست هردو خیابانی را که امکان داشت مسیر آمدن او باشد زیر نظر بگیرد. چیزی نمانده بود باد کلاه اش را ببرد. کلاه را محکم نگه داشت و فکر کرد: امشب حتما می آید. جمعه شب نشست پروفسورها ست در چنین شبی جرئت می کند از خانه بیرون بزند و حتی مدت بیش تری بیرون بماند.... جرنگ جرنگ واگن اسبی را شنید و بلافاصله ناقوس کلیسای نپوموک هم به صدا در آمد. سپس خیابان پرجنب وجوش تر شد. از این لحظه به بعد آدم های بیش تری از کنارش می گذشتند. به گمان او اغلب آن ها کارکنان مغازه هائی بودند که ساعت هفت تعطیل می شدند.
در این مطلب، نکاتی ارزشمند را درباره ی چگونگی نوشتن داستان های کوتاه خوب با هم می خوانیم
برگمان فیلمساز بزرگ، از این نویسنده خیلی تعریف کرده
ارتور اشنیتسلر 😍
نگاهی به دو ساعت از زندگیه یه زنی هست. که احساسات متفاوتی رو تجربه میکنه. ترجمه خیلی ضعیف بود.
ترجمه ضعیف نیست ویراستاری داغونه داغون