حضور آگاهانه هیچ مقاومتی در برابر هیچ ظاهری نمی شناسد و به همین ترتیب ، خود خوشبختی است. مانند فضای خالی یک اتاق نمی توان مزاحمت ایجاد کرد و بنابراین ، خود آرامش است. مانند این صفحه ، این صفحه از نزدیک با هر آنچه در آن قرار دارد یکی است و بنابراین خود عشق است. و مانند آبی که تحت تأثیر شکل موج قرار نگرفته است ، این یک آزادی خالص است. شادی بی دلیل ، آرامش ناپایدار ، عشقی که هیچ نقطه مقابل و آزادی را در قلب همه تجربه ها نمی شناسد ... این طبیعت همیشه موجود شما در هر شرایطی است.
«حضور» با عنوان فرعی هنر صلح و خوشبختی ، کتابی عمیق با قدرت بسیار زیاد است و بدیهی است که ثمره سالها تأمل است. این دو جلد با هم یک بررسی بی امان و کاملا کامل از ماهیت تجربه هستند ، و با برتری مطلق و تجزیه و تحلیل دقیق بی رحمانه ، هر بعد از وجود را کاوش می کنند. دقت و شفافیت آنها برای آن دسته از خوانندگانی که آماده گام های بعدی در برداشتن حجاب جدایی هستند بسیار هیجان انگیز خواهد بود و من گمان می کنم این یک کلاسیک معنوی شود که خوانندگان به آرامی آن را بچشند و بارها و بارها به آن بازگردند.
بدین ترتیب، به اکتشافی ساده اما انقلابی دست می یابیم: این «من، جسم» نیستم که سوبژه یا داننده ی تجربه هستم، بلکه بیشتر«من، حضور آگاه»هستم که سوبژه با داننده ی تجربه هستم و سوبژه های جسم، به مانند سوبژه های جهان هستی، شناخته شده و مورد تجربه قرار می گیرند. به عبارت دیگر، همان طور که از ادراکات جهان هستی آگاه هستیم، به احساسات جسمانی خود نیز آگاهی داریم.
ممکن است در اعتراض بگوییم که سردرد همواره حاضر نیست و بنابراین، در خویشتن ما عنصری ذاتی نیست، درحالی که جسم همواره حاضر است و بنابراین، قانونا خویشتن ما محسوب می شود. باوجوداین، اگر به هریک از احساسات یا ادراک جسم برویم، در می یابیم آن ها همواره حاضر نیستند. در نگاهی مفصل تر به تجربه ی حقیقی بدن تا ایده ای که از آن داریم، درمی یابیم که تجربه ی صرف ما از آن، احساس یا ادراک اخیر ما از آن است.
متاسفانه ترجمه این کتاب به شدت ضعیفه