1. خانه
  2. /
  3. کتاب داستان دوست من (کنولپ)

کتاب داستان دوست من (کنولپ)

نویسنده: هرمان هسه
3 از 2 رأی

کتاب داستان دوست من (کنولپ)

Knulp
انتشارات: ماهی
٪10
70000
63000
معرفی کتاب داستان دوست من (کنولپ)
رمان داستان دوست من (کنولپ)، رمانی است نوشته ی هرمان هسه که در سال 1915 برای اولین بار در آلمان انتشار یافت. رمان داستان دوست من (کنولپ) برای سال های متمادی، محبوب ترین و پرفروش ترین اثر این نویسنده ی آلمانی به حساب می آمده است. رمان، به سه بخش داستانی مجزا تقسیم شده که حول محور شخصیت اصلی کتاب-کنولپ-شکل گرفته اند. کنولپ که زمانی جوانی بااستعداد و خوش آتیه بود، به شکل خانه به دوشی خوش قلب به تصویر کشیده شده که همیشه از شهری به شهر دیگر در گذر است و شب ها را در خانه ی دوستانش به صبح می رساند. تقریبا همه به خاطر ادب و رفتار جذابش از کنولپ خوششان می آید و او اغلب از دوستان و آشنایانش کمک های زیادی دریافت می کند. هرمان هسه با درکی کامل و احساساتی ژرف، با چاشنی طعنه و کنایه، به زیبایی داستان سفر زندگی کنولپ، روابط عاشقانه و سوال های این شخصیت در مورد زندگی را به تصویر کشیده است.
درباره هرمان هسه
درباره هرمان هسه

هرمان هسه، زاده ی ۲ ژوئیه ی ۱۸۷۷ و درگذشته ی ۹ اوت ۱۹۶۲ میلادی، ادیب، نویسنده و نقاش آلمانی-سوئیسی و برنده ی جایزه ی نوبل سال ۱۹۴۶ در ادبیات بود.پدر هرمان، مدیریت موسسه ی انتشارات مبلغین پروتستان را به عهده داشت. مادرش دختر هندشناس معروف، دکتر «هرمان گوندرت» و مدیر اتحادیه ی ناشران کالو بود. کتاب خانه ی بزرگ پدربزرگ و شغل پدر، اولین باب آشنایی هرمان هسه جوان با ادبیات بود. او در سال ۱۹۱۲ به سوئیس مهاجرت کرد و در سال ۱۹۲۳ تابعیت آن کشور را پذیرفت و در همین زمان برای بار دوم ازدواج کرد. وی در سال ۱۹۳۱ یک سال پس از انتشار نارتسیس و گولدموند برای بار سوم با خانم نینون آوسلندر ازدواج کرد. هرمان هسه به عنوان پرخواننده ترین نویسنده ی اروپایی در قرن بیستم شناخته شده است.بر اساس توجه و علایق خاصی که این نویسنده در باب فلسفه به دست آورده بود، در سال ۱۹۲۲ روایتی به نام سیدارتا منتشر کرد که از جمله پرخواننده ترین آثار وی می باشد. این کتاب نگرشی بر ریشه های روانشناسی در مذاهب جهانی و مکاتب عقلی است. شماری از صحنه های سیدارتا، تابلوهای مثنوی مولوی را برای خواننده ترسیم می نماید.

هرمان هسه در آثارش مبارزه جاودانه روح و زندگی را ترسیم نموده و با نگرشی هنرمندانه به دنبال ایجاد تعادل بین این دو پدیده قلم فرسوده‌است. هسه در خانواده‌ای اصلاح‌طلب در منطقه در جنوب آلمان به دنیا آمد و تحت تأثیر مادرش که مبلغ مذهبی در هندوستان بود، به فلسفه هندی روی آورد. از دهه سوم قرن بیستم، به عنوان تبعه سوئیس در منطقه «تیچینو» به گوشه‌گیری نشست. گرایش به رومانتیسم و طبیعت‌گرایی از نمودهای چشم‌گیر آثار قدیمی‌تر هسه است. این سبک در یکی از اولین رمان‌هایش به نام پیتر کامنسیند (۱۹۰۴)، که با استقبال بی‌نظیری روبرو شد، به چشم می‌خورد. وی به‌طور جدی به مشکلات انسان‌ها و روابط بین آن‌ها و همچنین نقش هنرمند در جامعه، پرداخته و در رمان‌های گرترود (۱۹۱۰) و رُسهالده (۱۹۱۴) این معضل را به شیوه هنرمندانه‌ای مطرح می‌نماید. هسه به عنوان نماینده جریانات صلح‌طلب - پاسیفیسم، از طرفدارانی مانند تئودور هویس برخوردار بود و در جمع دوستانش قرار داشتند. در این ارتباط افرادی هم از آلمان حملات خصمانه خود را علیه او آغاز کردند. هسه پس از آشنایی با یوزف ب. لانگ، از شاگردان کارل گوستاو یونگ، از طریق این مشاور با آثار زیگموند فروید و یونگ آشنا شد. هسه از طریق این آثار دریافت که هریک از فرارهای دیوانه‌وار و فزاینده‌اش در فاصله سال‌های ۱۹۰۴ تا ۱۹۱۴ در واقع فرار از خویشتن بوده‌اند، بازتاب دردها و رنج‌های درونی‌اش بوده‌اند در دنیای بیرون، و نوشته‌هایش نیز قرینه‌سازی ای از خویشتن خودش بوده‌اند، چنانچه که در ۱۹۲۱ در مقدمه یک نویسنده خاطرنشان کرد: "تمام این داستان‌ها مربوط به خود من بودند، بازتابی بودند از راهی که در پیش گرفته‌بودم، از رؤیاها و آرزوهای پنهانم و از رنج تلخم."

هرمان هسه متأثر از بیماری همسرش که مبتلا به شیزوفرنی بود، در سال ۱۹۱۶ به یک بحران عمیق روحی (افسردگی) مبتلا شد و تحت مداوا قرار گرفت و در ۹ اوت ۱۹۶۲ در تسین واقع در سوئیس درگذشت.

ویژگی های کتاب داستان دوست من (کنولپ)
  • هرمان هسه برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات سال 1946
نکوداشت های کتاب داستان دوست من (کنولپ)

شاهکاری دیگر از هسه.

Book Depository

یک اثر کلاسیک مدرن.

Wordery

با جزئیاتی موشکافانه.

Open Library
قسمت هایی از کتاب داستان دوست من (کنولپ)

انسان ها هر یک روحی دارند که با روح دیگران در نمی آمیزد. دو نفر آدم می توانند نزد هم و با هم حرف بزنند و به هم نزدیک شوند، اما روحشان مثل گلی است که در جای خود ریشه دارد و نمی تواند جا به جا شود و با گل های دیگر درآمیزد، زیرا در جای خود ریشه دارد و این ممکن نیست.

من تو را جز این طور که هستی، نمی خواستم. تو به نام من صحراگردی کردی و پیوسته اندکی میل به آزادی در دل اسیران شهرها پدید آوردی. به نام من دیوانگی کردی و تمسخر دیگران را برتافتی. تو فرزند منی و جزئی از منی و هر لذتی که بردی یا رنجی که تحمل کردی من در آن شریک بودم.

تا وقتی هوا هنوز روشن بود، مطالب مضحکی را از کتابکی که «آوای موزها از شکم بربط سرزمین آلمان» نام داشت و شامل ترانه های کم ارزش و خنده آوری بود و با گراورهای چاپ چوبین تزئین شده بود برای هم می خواندیم، اما این کار با تاریک شدن هوا به آخر رسیده بود. غذامان را که خوردیم، دل کنولپ هوای موسیقی کرد و من سازدهنی خود را از جیبم درآوردم و خرده های نان را از آن تکاندم و چند آهنگ بسیار شنیده را بار دیگر نواختم.

مقالات مرتبط با کتاب داستان دوست من (کنولپ)
آثار کلاسیک کوتاه، فرصتی برای آشتی با کتاب خواندن
آثار کلاسیک کوتاه، فرصتی برای آشتی با کتاب خواندن
ادامه مقاله
برترین نویسندگان در «ادبیات آلمان»
برترین نویسندگان در «ادبیات آلمان»

میراث ادبی آلمان همانند پیشینه ی هنرهای زیبا و سینما در این کشور، وسعت شگفت انگیزی دارد

چرا و چگونه فلسفه بخوانیم
چرا و چگونه فلسفه بخوانیم

مطالعه ی فلسفه به منظور درک چگونگی تکامل ذهن و اندیشه ی بشر در طول زمان، اهمیت بسیاری دارد

آثار کلاسیک، پنجره ای رو به میراث و گذشته ی بشر
آثار کلاسیک، پنجره ای رو به میراث و گذشته ی بشر

وقتی که آثار کلاسیک را مطالعه می کنید، در واقع در حال خواندن کتاب هایی هستید که نقشی اساسی در شکل گیری چگونگی نوشتن و خواندن ما در عصر حاضر داشته اند

تولد دوباره ی عرفان شرق با قلم هرمان هسه
تولد دوباره ی عرفان شرق با قلم هرمان هسه

بنیادهای فکری هرمان هسه بر پایه ی مجموعه ای از تفکرات مختلف شکل گرفته و دین و فلسفه ی هند، نقشی اساسی در تشکیل این بنیادها ایفا کرده اند.

نظر کاربران در مورد "کتاب داستان دوست من (کنولپ)"
7 نظر تا این لحظه ثبت شده است

کتابی کوتاه و دلنشین پیام اصلی کتاب و بقول دوستمون اوج کتاب انتهای آن بود، لذت بردم و دوستش داشتم🍀🍀🍀

1401/08/04 | توسطساناز پاسیار
1
|

به تصور من اوج داستان این کتاب قسمت پایانی اون بود

1401/07/02 | توسطImfarza
0
|

داستانِ کنولپِ صحرا گرد، داستان جوانک پر شر و شوریست که پایبند هچ جا و مکانی نمی‌شود. او در جستجوی آزادی و لذت بردن از زندگی رهسپار سرزمین‌های دور می‌شود و در هر کوی و مکانی مسکن می‌گزیند و به بعض شیرین زبانی هایش دوستان زیادی می‌یابد.اما دوران جوانی کوتاه است و به زودی پیری و بیماری گریبان گیر او می‌شود.

1401/07/02 | توسطImfarza
0
|

داستان همان نگرش کلی هسه است. برای زمان‌های ناامیدی خیلی خوبه

1401/03/15 | توسطف. ا.
0
|

من این کتاب رو سفارش دادم. در قسمت مشخصات کتاب نوشته 136 صفحه در حالی که 130 صفحه داره. می‌شه پیگیری کنید ببینید چرا این تفاوت وجود داره؟

1400/04/10 | توسطپیام
0
|
پاسخ ها

سلام و وقت به خیر. کتاب‌ها در چاپ‌های مختلف با توجه به تغییر صفحه‌آرایی، فونت و یا کم شدن مقدمه و پیشگفتار ناشر و مترجم، دچار این تغییر صفحه‌های جزئی می‌شوند و اینکه در شمارش صفحه‌ها، جلد و صفحه‌های سفید ابتدا و پایان را نیز محاسبه می‌کنند. متشکریم از شما

1400/04/10|توسطمدیر سایت
3

شاهکاری از هسه عزیز

1399/07/08 | توسطمحمد جواد آزادی مقدم
2
|

هسه را باید بارها خواند

1399/04/07 | توسطعلیرضا خسروی
3
|