1. خانه
  2. /
  3. کتاب جمشید خان عمویم

کتاب جمشید خان عمویم

نویسنده: بختیار علی
2 ناشر این کتاب را منتشر کرده‌اند
3.17 از 3 رأی

کتاب جمشید خان عمویم

که باد همیشه او را با خود می برد
Jamshid Khan, my uncle
انتشارات: نیماژ
٪15
160000
136000
پیشنهاد ویژه
4.75 از 2 رأی

کتاب عمویم جمشید خان

مردی که باد همواره او را با خود می برد
Jamshid Khan, my uncle
انتشارات: افراز
٪25
280000
210000
معرفی کتاب جمشید خان عمویم
"جمشید خان عمویم، که باد همیشه او را با خود می برد" اثری است به قلم "بختیار علی" که با ترجمه ی "مریوان حلبچه ای" موفق شده جوایز متعددی را از آن خود کند. این رمان جذاب به قلم یکی از نویسندگان کرد معاصر، قصه ی مردی به نام جمشیدخان را روایت می کند که در نتیجه ی رخدادهای قصه، چنان لاغر و نحیف گشته که حتی باد هم می تواند او را با خود ببرد. راوی قصه، برادرزاده ی جمشیدخان، یعنی سالارخان است، که داستان زندگی عمویش را روایت می کند. جمشیدخان در دوران نوجوانی، اسیر دست بعثی ها شده و شکنجه های روحی و جسمی آنان باعث شده که او به حدی از لاغری برسد که باد بتواند او را جا به جا کند؛ هر دفعه ای که این اتفاق رخ می دهد، جمشید خان از نظر فکری و روحی هم دگرگون شده و بخشی از حافظه ی خود را از دست می دهد.
"بختیار علی" داستان "جمشید خان عمویم، که باد همیشه او را با خود می برد" را با سبک رئالیسم جادویی به نگارش درآورده و در آن از اسامی غیرمعمولی هم بهره برده است؛ آنچه می توان از این رمان برداشت کرد این است که در صورت نداشتن یک خط فکری مشخص، باد حوادث، شما را به سمت و سوهای مختلفی خواهد برد و این محکم نبودن در عقیده و حزب باد بودن، می تواند برای فرد گران تمام شود. "جمشید خان عمویم، که باد همیشه او را با خود می برد" یک کتاب نمادین اجتماعی و فلسفی است و کار آن به چالش کشیدن عقاید و افکار خوانندگان است؛ بنابراین تمام کسانی که به دنبال یک رمان قابل تامل با داستانی جذاب می گردند، مخاطب این قصه ی درخشان از "بختیار علی" می باشند.
درباره بختیار علی
درباره بختیار علی
"بختیارعلی" رمان نویس، شاعر و نظریه پرداز اندیشمند کرد عراقی است. او در سال 1960 در شهر سلیمانيه ی کردستان عراق چشم به جهان گشود و در همانجا تحصیلات مقدماتی و متوسطه را به پایان رساند وسپس در دانشگاه های شهرهای " سلیمانیه " و " هولیر "(اربیل) به تحصیل در رشته زمین شناسی پرداخت تا اینکه در تظاهرات دانشگاه سلیمانیه درسال ۱۹۸۳ مجروح شد. بدین ترتیب بود که دانشگاه را رها کرد وتمام وقت خود را صرف آفرینش ادبی کرد. در همان سال بود که قصیده ی " سرزمین " که قدیمی ترین قصیده از مجموعه قصیده های او می باشد را سرود. همان قصیده که 9 سال بعد آن را در مجموعه شعر " گناه " و " کارناوال " چاپ کرد.
با راه افتادن دوباره ی جنگ های داخلی میان احزاب سیاسی کردستان عراق در سال 1994، "بختیار علی" کردستان را به نشانه اعتراض به این برادر کشی ها  ترک می کند و رهسپار سوریه می شود و بعد از 9 ماه زندگی در دمشق خود را به آلمان می رساند و تا سال 1999 در "فرانکفورت" اقامت می کند. در همان ایام به همراه جمعی از همراهان كرد خود، مجله "ره‌هه‌ند"(رهند) را در اروپا منتشر می کنند. او در همان سال به شهر "کلن" آلمان نقل مکان می کند و هم اكنون نیز مقيم آنجاست. بختيار على نخستین رمانش "مرگ دومین تک فرزند" را در سال 1997در سوئد منتشر کرد و یک سال بعد نیز دومین رمان خود با عنوان "غروب پروانه" توسط انتشارات "رهند" در استکهلم سوئد به چاپ رسانيد. وقتی هم  که رمان سوم او با عنوان "واپسین انار جهان" سال 2002 در سلیمانیه منتشر شد، اتفاقی جدید درعرصه ی رمان نویسی کردی روی داد و توجه فرهیختگان و نویسندگان و شاعران کرد را بر انگیخت.
بختیار علی همچنین یکی از شاعرانی بود که همراه با دکتر فرهاد پیربال، دیگر شاعر و نویسنده‌ی کرد، راه برون‌رفت از بحرانی که شعر کردی به آن دچار شده بود را پیدا کردند و با آثاری همچون «دروازه‌ها، عشق، جلاد، کتاب آدمکش‌ها، کارناوال، شهر، گناه، کار کردن در جنگل‌های فردوس" خدمت بزرگی به ادبیات کردی کرد.
رمان‌های "شهر موسیقیدانان سپید" و "غزل‌نویس و باغ‌های خیال" از آثار متاخر این رمان نویس مشهور نوگرا و فیلسوف کرد هستند که هر دو از جانب صاحب نظران ادبی از آثار جریان ساز و قابل توجه و تامل ادبیات امروز کردی قلمداد شده‌اند.
بختیار علی علاوه بر این، یکی از جدى ترين و تاثيرگذارترين روشنفكران معاصر كردستان با تاليفاتی نظرى و تحليلى است که بیشتر آنها را در مجله "رهند" به چاپ رسانده است و در اين زمينه كتاب هاى "ستيزه جويان ايمان" و "خواننده قاتل" را نیز نوشته است. عمده شهرت بختيارعلى در این زمینه به دلیل نوشتن نقدهاى بنيادينی است كه در آنها به نقد و تحلیل ساختارهاى فرهنگى، اجتماعى و سياسى حاكم بر كردستان پرداخته است. در اين ميان تقدس‌زدايى و نقد درونى راديكال وى از مفهوم موجود «هويت و ناسيوناليسم كردى" بسیار چشمگیر بوده و واكنش‌هاى گوناگون و متفاوت روشنفكران و سياسيون كرد وهمچنین واكنش خصمانه‌ى سنت‌گرایان را بر انگیخته است. از سوى ديگر تاليفات بختيار على مورد استقبال متجددان و جوانان علاقه‌مند واقع شده و موجى نو از مباحث نظرى را در ميان آنان به راه انداخته كه در نوع خود بى نظير است. او كارهاى تحليلى و مقالاتى نیز حول محور غرب‌شناسى دارد اما عمده شهرت وی به نو شتن چندین رمان و مجموعه شعر او بر می گردد.
آثار "بختیار علی" سرشار از شاعرانگی ناب و تجلی‌گاه خیال‌های ظریف و رنگارنگ و تصاویر نابی هستند که مخاطب را به یک سفر عمیق درونی خیالی دعوت می کنند. او در این مسیر ما را به کشف‌های جدیدی نایل می کند. کشف‌هایی که ما را به چالش با اندیشه‌های سطحی پیرامون‌مان وا می دارد و در این میان چشم‌اندازهای تازه‌ای را بر روی‌مان می گشاید که در آنها یک زیست انسانی آرمانی و به دور از تعصب های مستبدانه و فاشیستی متصور شده است.
قسمت هایی از کتاب جمشید خان عمویم

توی دنیا هیچ شغلی مطمئن تر از قاچاق انسان نیست تا وقتی که آدما مثل حالا غمگین باشن، مدام به فکر فرار از خاک خودشون می افتن. این که آدما خیال می کنن توی یه جای دیگه خوشبخت میشن، یه نوع مشکلیه که از باباآدم برامون مونده.

در اوایل سال ۱۹۷۹ که جمشیدخان برای نخستین بار دستگیر شد، هفده ساله بود. آن روزها بعثی ها در سرتاسر خاک عراق، بنای تعقیب و دستگیری و شکنجهٔ کمونیست ها را گذاشته بودند، کمونیست هایی که کمی پیش تر، از هم پیمانان اصلی «انقلاب و رهبری آن» به شمار می آمدند. هیچ کدام از ما به درستی نمی دانیم که جمشیدخان کی و چگونه کمونیست شد، به ویژه این که در ایل و تبار ما تاکنون کسی چپ نشده بود. آن گونه که می گویند جمشیدخان در برابر شکنجه ها و آزارهای سخت زندان، مقاومت قهرمانانه و بسیار بی نظیری از خود نشان داده و هیچ چیز را فاش نکرده بود، طوری که جلادان رژیم با دیدن این شجاعت افسانه ای، برای گرفتن اعتراف از او هر روز روش های تازه تری را به کار می گرفتند، بی آن که به چیزی دست یابند. بعثی ها جمشیدخان را مدتی در زندان های معروف و هولناک عراق می گردانند. شاید دلیل اصلی ضعیف شدن جثهٔ جمشیدخان و از دست دادن وزنش، به همین موضوع شکنجه های طولانی مدت و گرسنگی بی امان در زندان های مختلف برمی گردد. هم بندهای جمشیدخان از کاهش نامعمول و ناگهانی وزن او سخن می گویند. من چهرهٔ او را پیش از دستگیری اش به سختی به یاد می آورم. آن چند عکس دوران پانزده و شانزده سالگی او، چهرهٔ مرد کوتاه قدی را نشان می دهند که کمی متمایل به چاقی است. او جوانی لاغر و تکیده نبود، بلکه پسری بود با گونه هایی برجسته، از همان هایی که لبخندشان نشان از کودکی سالم و تندرست دارد. آن هایی که در آن سن وسال و پیش از دستگیری اش او را می شناختند، می گویند آن چه در آن زمان جمشیدخان را به سمت کمونیسم سوق داد.

مقالات مرتبط با کتاب جمشید خان عمویم
سورئالیسم: دنیای دیوانگان
سورئالیسم: دنیای دیوانگان
ادامه مقاله
نظر کاربران در مورد "کتاب جمشید خان عمویم"
1 نظر تا این لحظه ثبت شده است

داستان روایتی جذاب از ایده‌ای نو است. عالی👌

1402/01/28 | توسطکاربر سایت
1
|