خوانندگان فانتزی معمولا در خواندن قالب داستان های کوتاه تردید می کنند، اما زمانی که آنها را ببینند، بیشتر می خواهند.
لینک در اولین مجموعه داستان خود برای بزرگسالان جوان، ترسناک سنتی، علمی تخیلی و موتیف های فانتزی را به تصویر می کشد و مناظر ادبی بدیع، عجیب و غریب و کاملا زیبا خلق می کند.
در خوابگاه ۶ هیچ کس دلش نمی خواست به اردو برود. هوا بارانی بود و این یعنی مجبور بودی روی کوله پشتی ات و اطراف کیسه خوابت کیسهٔ زباله بکشی، که هیچ توفیری هم نداشت. کیسه خواب ها به هرحال خیس می شدند. بعضی کیسه خواب های خیس، بعد بویی شبیه به ادرار می گرفتند، و چادرها هیچ چیز نشده بوی کپک داشتند. با وجود علم کردن چادر، آب روی زیرانداز آن جمع می شد. در هر چادر سه پسر جای می گرفتند و فقط پسری که وسط می خوابید خشک می ماند. دو نفر دیگر در دو طرف چادر به زور جا می شدند و هر زمان که به نایلون می خوردند، بی بروبرگرد آب از بیرون به داخل سرازیر می شد.