روزگاری نزهت السلطنه بودم، از تیر و طایفۀ قجر. آقاجانم اصرار داشت نامم را کامل بخوانند. نه به خاطر خط و ربط مان با نسلی که به شاهان می رسید، که دربارۀ بدیع همین قدر حساس بود؛ بدیع السلطنه! انگار با آن لقب سنگین پشت اسم مان، نازدانگی ما را جار می زد!