کتاب نور و آینه

The Mirror and the Light
کد کتاب : 42394
مترجم :
شابک : 978-6001826610
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 886
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2020
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

نامزد دریافت جایزه ی بوکر سال 2020

از کتاب های پرفروش نیویورک تایمز

معرفی کتاب نور و آینه اثر هیلاری مانتل

کتاب «نور و آینه» رمانی نوشته ی «هیلاری مانتل» است که اولین بار در سال 2020 به انتشار رسید. این رمان از جایی آغاز می شود که داستان کتاب «مجرمان را بیاورید» به پایان رسید: «کرام ول» که اکنون پنجاه و چند ساله است، اعدام «آن بولین» را می بیند و در همین حال، به جنایت های گذشته اش فکر می کند و تهیدستی اش در دوران جوانی را به خاطر می آورد. در دربار «هنری»، هر کسی کینه ای به دل دارد—هر کدام از درباریان تلاش می کنند که در مسائل مهم، چه شخصی و چه سیاسی، نظر پادشاه را به خود جلب کنند. نظر مخالف در این دربار، خیلی راحت ممکن است خیانت در نظر گرفته شود. «مانتل» با نثری فوق العاده جذاب به کاوش در تم های مورد نظر خود می پردازد: «هنری» خود را «نور و آینه ای» برای تمام شاهزادگان می داند، اما «کرام ول» آینه ی پنهان او است—گواهی بر ضعف و سازش پادشاه.

کتاب نور و آینه

هیلاری مانتل
هیلاری مری مانتل، زاده ی 6 ژوئیه ی 1952، نویسنده و منتقد ادبی انگلیسی است. در سال ۲۰۰۹ میلادی، کتاب وی به نام تالار گرگ ، برنده ی جایزه ی ادبی من بوکر شد. وی از دانش آموختگان دانشگاه شفیلد است.روزنامه ی بریتانیایی گاردین، هیلاری مانتل را «یکی از برجسته ترین نویسندگان زنده و معاصر بریتانیا» معرفی کرده است.
نکوداشت های کتاب نور و آینه
The series' first two books won the Booker Prize—the third may be even better.
دو کتاب نخست در این مجموعه، جایزه ی «بوکر» را از آن خود کردند-کتاب سوم ممکن است حتی بهتر باشد.
Publishers Weekly Publishers Weekly

The searing finale of Hilary Mantel’s magnificent trilogy.
آخرین بخش پرالتهاب در سه گانه ی باشکوه «هیلاری مانتل».
Washington Post Washington Post

A triumphant end to a spellbinding story.
پایانی موفقیت آمیز بر داستانی مسحورکننده.
NPR NPR

قسمت هایی از کتاب نور و آینه (لذت متن)
مشاور می گوید: «برو انجیل بخوان.» «جورج» اما جواب می دهد: «من انجیل را خوانده ام. به آن اما عمل نمی کنم. خیلی هم آن را درک نمی کنم. اگر درک می کردم، آدم زنده ای مثل شما بودم. باید دور از دربار، زندگی آرامی می داشتم تا دنیا را با تملق آلوده نکنم. بهتر بود از پوچی دور بمانم و از زیاده خواهی پرهیز کنم.»

موعظه ها را می خوانیم و می توانیم آن ها را رونویس کنیم. با این همه، نمی توانیم آرام زندگی کنیم. زیاده خواه و طمع کاریم. چون صبح بیدار می شویم و می بینیم خون هنوز در رگ هایمان می دود و با خود فکر می کنیم: امروز سر چه کسی را باید به دیوار کوبید؟ کجا زمین بی صاحبی هست تا مال خود کنیم؟

دست آخر به این فکر کنیم که اگر خداوند ما را دریانوردی زرنگ در میان دریانوردان بی خبر آفریده، چرا نباید ناخدا را به دریا بیندازیم و خود سکان را به دست بگیریم و کشتی را سالم به لنگرگاهی امن برسانیم؟