کتاب رمق

Ramagh
کد کتاب : 42728
شابک : 978-6008145363
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 168
سال انتشار شمسی : 1397
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 1 خرداد
مجید اسطیری
مجید اسطیری متولد سال 1364، نویسنده و مدرس داستان‌نویسی‌ست.
قسمت هایی از کتاب رمق (لذت متن)
«خیلی با خودم کلنجار رفته بودم که ببینم آن چیز خاص چیست؟ آن ویژگی منحصر به فردی که توی امجدیه وجود داشت و جای دیگری نمی شد پیدایش کرد. به بغل دستیم نگاه می کردم که از پاکت تخمه بیرون می آورد و می شکست. درباره هر پاس یا پرتاب اوت اظهار نظر می کرد و کت چرکمردش نشان می داد که نباید چیزی بیشتر از یک کارمند رده پایین باشد. قبلا هم او را همین جا بغل چپ امجدیه دیده بودم. این جا روی سکو انگار خودش را، شغلش را و لباسش را از یاد برده بود و تند تند تخمه می شکست، من چه ربطی به این آدم داشتم؟ توی خیابان قطعا از کنار هم رد می شدیم بدون این که نگاه کوتاهی به هم بیندازیم. اما حالا انگار یک نخ نامریی ما را به هم دوخته بود. یک رابطه عجیب که بی اختیار وادارمان می کرد همدیگر را دوست داشته باشیم. من اظهار نظر او را تأیید کنم و او پاکت تخمه آفتابگردانش را بگیرد جلوی من که بردارم. می خواستم بفهمم چه چیز من را به همه این آدم ها ربط می دهد. اما پیش از آن که بتوانم این معادله پیچیده را توی ذهنم حل کنم یک شوت دیدنی یا یک خطای ناجوانمردانه فریاد تماشاگران را به هوا می برد و من مثل آدمی که از خواب بپرد به خودم می آمدم و هر چه توی ذهنم رشته بودم پنبه می شد.»