کتاب «سوارکاران» رمانی حماسی از انسان در تقابل با طبیعت است. کتاب «سوارکاران» روایتگر افغانستان و مردمش قبل از جنگ ویرانگر در دوران «ظاهرشاه» است. توصیف جالبی از مردم، فرهنگها و مناظر افغانستان و بهویژه هندوکش، رشتهکوهی که استپهای شمال افغانستان را از بقیهی کشور جدا میکند، ارائه میدهد.
سوارکاران با مسابقهای بهنام «بزکشی» آغاز میشود: «بزکشی در میان اقوام شمال افغانستان از زمان سکاها تا دهههای اخیر، بهعنوان میراثی از دوران گذشته باقی ماندهاست. سوارکاران باید لاشه بز را در حین سوارکاری از روی زمین برداشته و آن را با پیشی گرفتن از رقبا در محل مشخصی که معمولا با یک دایره علامتگذاری شده است بر زمین بگذارند. بازیکنان بازی بزکشی که در افغانستان چاپانداز نامیده میشوند، گاه برای کسب مهارت به سالها تمرین نیاز دارند».
«اوراز» پسر مرد پولداری است، که قرار است بهجای پدرش که اکنون برای شرکت در مسابقه خیلی پیر شده است، در مسابقه بزکشی که در پایتخت و برای جشن تولد پادشاه برگزار میشود، شرکت کند.
اوراز از اسب پرتاب میشود و به بیمارستان پادشاه منتقل میشود، او بعد از باخت و آسیب دیدن پایش در مسابقه بزکشی آبروی خانواده را برده است و تلاش میکند دوباره خودش را به پدرش ثابت کند.
مرد جوان که هر شکستی را برابر با پایان زندگی میداند، برای اثبات خویش سفری سخت و طاقتفرسا را آغاز میکند و با شروع این سفر داستان رنگوبوی دیگری به خود میگیرد، داستانی جذاب و خواندنی که رویارویی با سختیها و چالشها را به تصویر میکشد.
سوارکاران تمثیلی عمیق و رنگارنگ از غرور، بخل و حسادت و آتشفشان واقعی احساسات انسانی است.
جالب است بدانید فیلمی جذاب براساس داستان کتاب سوارکاران به کارگردانی «جان فرانکن هایمر» و بازی «عمر شریف» در سال 1971 ساختهشده است.
کتاب سوار کاران