پسر سی ساله ای به نام محمد بعد از فوت برادرش، مسیح، با اصرار پدر برای ازدواج با زن برادر خود مواجه می شود. یاسمن نیز با درگذشت همسرش، نگران از دست دادن فرزند پنج ماهه اش در قبال پاسخ منفی به محمد است. این دو جوان که هیچ دلبستگی به یکدیگر ندارند، در آخر تسلیم حرف حاجی می شوند و تن به زندگی مشترک اجباری می دهند.
کتاب دچارت شدم