امروز تفکر غالب بر جامعة هنری ما، به خصوص تئاتر، به مباحث نظری اعتنایی ندارد و می گوید: تئاتر از کار کردن و عرق ریختن روی صحنه به وجود می آید نه از طرح نظریه. این تفکر سبب شده است تئاترهای ما کم محتواتر بشوند و با مسائل سطحی بسیار برخورد کنند. هم چنین هنرمندی که بیشتر عمر خود را صرف تئاتر کرده تازه در پایان عمر خود به نظریاتی می رسد که مثلا برتولت برشت آلمانی پنجاه سال پیش به آن ها رسیده است. این جوانمرگی هنری ا ست که در اثر بی سوادی هنری رخ می دهد.