کتاب هوس زیر درختان نارون

Desire Under the Elms
کد کتاب : 669
مترجم :

شابک : 978-600-117-181-5
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 160
سال انتشار شمسی : 1398
سال انتشار میلادی : 1924
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

یوجین اونیل برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات سال 1936

یوجین اونیل برنده ی جایزه ی پولیتزر نمایشنامه در سال های 1920-1922-1928و1957 شده است.

فیلمی بر اساس این کتاب در سال 1958 ساخته شده است.

معرفی کتاب هوس زیر درختان نارون اثر یوجین اونیل

کتاب هوس زیر درختان نارون، یکی از برترین نمایشنامه های یوجین اونیل است که برای اولین بار در سال 1924 به چاپ رسید. این نمایشنامه، داستان مردی به نام افرایم کابوت را روایت می کند که همانند دیوارهای سنگی دور زمینش، سخت و انعطاف ناپذیر است. او که مردی سالخورده است، همسر جوان و جدیدش، اَبی، را به خانه می آورد اما پسرانش نمی توانند با این کار پدر کنار بیایند. یکی از آن ها خانه را ترک می کند اما باقی آن ها برای به دست آوردن ثروت خانوادگی نزد پدر می مانند. رویدادهای پس از این اتفاق، باعث رقم خوردن تراژدی بزرگی می شود. کتاب هوس زیر درختان نارون، نشان دهنده ی تلاش اونیل در به کارگیری عناصر و موضوعات تراژدی های یونانی در محیطی روستای در نیوانگلند است. می توان گفت که داستان این اثر از اسطوره های یونانی فدرا، هیپولیتوس و تزه الهام گرفته شده است.

کتاب هوس زیر درختان نارون

یوجین اونیل
یوجین گلدستون اونیل، زاده ی 16 اکتبر 1888 و درگذشته ی 27 نوامبر 1953، نمایشنامه نویس آمریکایی و برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات بود.اونیل در هتلی در منهتن نیویورک به دنیا آمد. او برای گذراندن دوران مدرسه، به مدرسه ی شبانه روزی و کاتولیک سنت آلویسیوس فرستاده شد و در آنجا، شرایط سختی داشت و تنها با خواندن کتاب های مختلف به آرامش می رسید.اونیل یک سال در دانشگاه پرینستون حضور یافت اما به دلایلی نامشخص، تحصیلات خود در این دانشگاه را رها کرد.اونیل پس از بهبودی از بیماری سل در سال 1912 تصمیم گرفت تا به ...
نکوداشت های کتاب هوس زیر درختان نارون
A great American tragedy.
یک تراژدی آمریکایی بزرگ.
Guardian Guardian

Stark in the manner of Greeks.
رک و جسورانه به سبک آثار یونانی.
Huffington Post

Eugene O'Neill's magnificent tragedy.
تراژدی باشکوه یوجین اونیل.
Whats on Stage

قسمت هایی از کتاب هوس زیر درختان نارون (لذت متن)
چشمان تیره و سرکش او، آدم را یاد چشمان حیوانی وحشی در اسارت می اندازد. هر روز، قفسی است که در آن اسیر شده اما او در درون، تسلیم نشده است. طراوت و سرزندگی سرکوب شده و خشم آلودی در او وجود دارد.

آن ها به اندازه ی کافی قوی نبودند. فکر می کردند که خدا، آرام است. می خندیند. اما دیگر نمی خندند.

آن ها مثل زنانی خسته هستند که روی سقف آن به سینه ها، دستان و موهایشان استراحت می دهند، و زمانی که باران بگیرد، اشک هایشان به شکلی یکنواخت جاری خواهد شد و روی دودکش ها خواهد پوسید.