آسواپاتی پادشاهی بود عادل که صاحب فرزند نمی شد. عاقبت بعد از سال ها نیایش به درگاه گایاتری، الهه محبت، همسر او دختری به دنیا آورد که نام او را ساویتری گذاشتند. بعد از چند سال، آوازه زیبایی و هوشمندی این دختر در همه جا پیچید. چشمان او مانند نور آفتاب می درخشیدند. صورت او مثل برگ نیلوفر آبی، شاداب و دلپذیر بود. او به رویایی طلایی می ماند.
زمانی در تاریخ بشر، تمامی آثار ادبی به نوعی فانتزی به حساب می آمدند. اما چه زمانی روایت داستان های فانتزی از ترس از ناشناخته ها فاصله گرفت و به عاملی تأثیرگذار برای بهبود زندگی انسان تبدیل شد؟
اگر همیشه با دیده ی شک و تردید به رمان های عاشقانه و طرفداران آن نگریسته اید و علت محبوب بودن این ژانر، کنجکاوی تان را برانگیخته است، با این مقاله همراه شوید