1. خانه
  2. /
  3. کتاب فرزندان معجزه

کتاب فرزندان معجزه

3.8 از 1 رأی

کتاب فرزندان معجزه

Miracle's Boys
ناموجود
13000
معرفی کتاب فرزندان معجزه
کتاب «فرزندان معجزه» رمانی نوشته ی «ژاکلین وودسن» است که اولین بار در سال 2000 انتشار یافت. «لافایت» و برادرانش، والدین خود را از دست داده اند و حالا برادر بزرگتر یعنی «تایری» وظیفه ی حمایت از آن ها را بر عهده دارد، و «چارلی» نیز به تازگی از یک مرکز اصلاح و تربیت به خانه بازگشته است. «لافایت» عاشق برادرانش است و هر کاری لازم باشد انجام می دهد تا آن ها مثل یک تیم با چالش های دنیا رو به رو شوند. با این که «تایری» به آن ها اهمیت می دهد، اما تمام وقت او صرف کار و مسئولیت های خانه می شود. و «چارلی» نیز آنقدر تغییر کرده که محبت سابقش نسبت به «لافایت» حالا به خصومت آشکار تبدیل شده است. رویدادهای آخرهفته ای پر فراز و نشیب، این پسرها را مجبور می کند که تصمیمی مهم بگیرند: این که در کنار هم بمانند یا در مقابل رنج ها و مشکلات زندگی تسلیم شوند.
درباره ژاکلین وودسن
درباره ژاکلین وودسن
ژاکلین وودسن، زاده ی 12 فوریه ی 1963، نویسنده ی آمریکایی است.وودسن در اوهایو به دنیا آمد. او سال های ابتدایی زندگی را در کالیفرنیای جنوبی گذراند و در هفت سالگی به بروکلین رفت. وودسن پس از کالج، به کار در یک شرکت فعال در تولید کتاب های کودک مشغول شد. او در همین شرکت، توجه یکی از مسئولین را به خود جلب کرد و همین آشنایی، باعث ورود او به عرصه ی نوشتن کتاب های کودک و نوجوان گردید.
ویژگی های کتاب فرزندان معجزه
  • برنده جایزه کتاب لس آنجلس تایمز سال 2000
  • نامزد جایزه کتاب کودک دوروتی کانفیلد فیشر سال 2002
  • برنده جایزه کتاب کورتا اسکات کینگ سال 2001
نکوداشت های کتاب فرزندان معجزه

داستان شایان توجه سه پسر جوان.

Amazon

یک بار دیگر، «وودسن» درکی دقیق از ذهن نوجوانان را از خود نشان می دهد.

Publishers Weekly

داستانی هوشمندانه و تفکربرانگیز.

Audible
قسمت هایی از کتاب فرزندان معجزه

و «چارلی» همچنان دیوانه ی «آرون» بود. جوری با او وقت می گذراند انگار او برادرش بود. انگار «آرون»، من بود.

«چارلی» قدیمی، برایش مهم بود که من به او برسم. سر میز غذاخوری می نشست و ساعت ها درس می خواند، چون شرمنده می شد که من تقریبا به پایه ی تحصیلی او رسیده ام. می دانید، «چارلی» قدیمی احساس و عاطفه داشت.

این آدمی که جلوی آینه ایستاده بود و موهایش را دور سرش حرکت می داد، آدم یا چیزی متفاوت بود. آن آدمی نبود که قبل ها می خندید و جوک می گفت و دستش را روی شانه هایم می گذاشت.

اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب فرزندان معجزه" ثبت می‌کند