کتاب "در جستجوی حافظه" اثر "اریک کندل" ،برنده ی جایزه نوبل روانشناسی شناختی است .وی علوم اعصاب و زیست شناسی مولکولی را به هم پیوند داده است و تلاش می کند تا درک بهتری از حافظه ی انسان به دست آورد. توضیح ذهن انسان از دیدگاه زیست شناسی در سده ی بیست ویکم به مهم ترین چالش علوم طبیعی تبدیل شده است. ما می خواهیم گوهر زیست شناختی پدیده هایی چون ادراک، فراگیری، حافظه، اندیشه، آگاهی و مرزهای اراده ی آزاد را درک کنیم.
"در جستجوی حافظه" داستانی حیرت انگیز مربوط به چهار رشته ی مختلف و متمایز - روانشناسی رفتاری ، روانشناسی شناختی ، علوم عصبی و زیست شناسی مولکولی - است که چکونگی تبدیل این چهار رشته را به یک علم جدید قدرتمند در رابطه با ذهن انسان تعریف می کند. این علم جدید از طریق دیدگاه های عمیقی که در ذات خود نسبت به تفکر ، درک ، عمل ، یادآوری و بیماری های روانی دارد ، موجب درک انقلابی از مکانیزم ادراک و یادگیری حافظه می شود و در عین حال نوید بخش تحولات عظیمی در روش های بهبودی موثر حافظه است.چشم انداز و نتیجه ی چند جانبه او، پایه و اساس تحقیقات پراکنده ی اش بود که همچنان بر تفکر مدرن ، نه تنها در علم بلکه در کل فرهنگ حاکم خواهد بود و حافظه ی زندگی ذهنی ما را به هم پیوند می زند. بخش عمده ای از آن چه هستیم، به دلیل آنچه می آموزیم و به یاد می آوریم است. اما مغز چگونه خاطرات را ایجاد می کند؟ کتاب "در جست و جوی حافظه" "اریک کندل" ، ترکیب ماهرانه ای از خاطرات و تاریخ ، زیست شناسی و رفتار مدرن است.
فراتر از زندگی نامه ، این کتاب همچنین مقدمه ای در دسترس برای علوم اعصاب معاصر است و مطالعه چگونگی تولید فکر و عمل مغز را در بردارد. شامل عکس های برجسته ای در مورد تاریخچه ی علوم اعصاب است.
ترکیبی بی نظیر از خاطرات ، تاریخ علم و زیست شناسی بنیادی. این اثر به طرز قانع کننده ای نشان می دهد که علم درجه یک چیست و چگونه ایجاد می شود.
توضیح ذهن انسان از دیدگاه زیست شناسی در سده ی بیست و یکم به مهمترین چالش علوم طبیعی تبدیل شده است. ما می خواهیم گوهر زیست شناختی پدیده هایی چون ادراک، فراگیری، حافظه، اندیشه، آگاهی و مرزهای اراده ی آزاد را درک کنیم. تا همین چندی پیش قابل تصور نبود که زیست شناسان روزی بتوانند فرایندهای ذهنی انسان را مورد پژوهشی قرار دهند. تا همین پنجاه سال پیش هنوز کسی به طور جد این ایده را به مخیله ی خود راه نداده بود که روشی تحلیل زیست شناختی می تواند اسرار پنهان ذهن انسان - این پیچیده ترین پدیده ی عالم - را در سطح مولکولی آن فاش سازد. ین وضع در پرتو پیشرفتهای بزرگ زیست شناسی در پنجاه سال گذشته از بنیاد دگرگون شده است. کشف ساختار DNA توسط جیمز واتسون و فرانسیس کریک " در سال ۱۹۵۳ به انقلابی در زیست شناسی منجر شد و در نتیجه سیستمی نظری تهیه و ارائه گردید که در چهارچوب آن می شد توضیح داد، چگونه اطلاعات ژنها کارکردهای یاخته ها را کنترل میکنند. ما همچنین آگاهی یافتیم که فعالیت ژنها چگونه تنظیم می شوند، و چگونه پروتئین تولید میکنند. از سوی دیگر، مطلع شدیم که چگونه آنها روش کار یاخته ها را تعیین می کنند، و چگونه تکامل موجود زنده روی ژنها موثر واقع شده (یعنی پاره ای از ژنها را در این یا آن مقطع جریان تکامل فعال کرده یا از فعالیت بازداشته است) و به این ترتیب طرح ساختمان بدن شکل گرفته است. زیست شناسی، در پرتو این دستاوردهای فوق العاده، جایگاه مهمی در میان علوم طبیعی به دست آورد: مقامی هم سطح فیزیک و شیمی.
«روانشناسی» برای بسیاری از نویسندگان، موهبتی بزرگ است و بینشی ارزشمند را درباره ی چگونگی کارکرد ذهن انسان به آن ها می بخشد.