کتاب نهال خشکیده

Nahal-e Khoshkideh
کد کتاب : 52640
شابک : 978-6001871788
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 552
سال انتشار شمسی : 1395
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 21 اردیبهشت
فرخنده موحد راد
فرخنده موحد راد نویسنده رمان در ژانر عاشقانه متولد آخرین روز از آخرین ماه سال ۱۳۶۵ در شهر اهواز است. او از سن ۱۲ سالگی همراه خانواده به تهران عزیمت کرده و ساکن پایتخت شده است. موحد راد هم اکنون ۱۳ سال از تاهل و ۱۰ سال از مادر شدنش می گذرد.وی دارای مدرک کارشناسی در زمینه تحصیلی حقوق و دانش آموخته از دانشکده کانون وکلا است. این نویسنده فعالیت ادبی خود را از سنین خیلی پایین و در سن ۱۴ سالگی شروع کرده است.
قسمت هایی از کتاب نهال خشکیده (لذت متن)
دیگه داری حالم و به هم می زنی ها نهال! ـ ای بترکی، ولم کن دیگه می گم حوصله ندارم ـ می شه بفرمایید چه مرگتونه؟! ـ مرگ موش! ـ الهی به حق پنج تن تو گلوت گیر کنه سقط شی بری راحت شم! ـ نترس همین روزا همین می شه که تو می خوای ترلان با اخم و ابروهای در هم کشیده صندلی رو عقب کشید و کنارم نشست و در حالیکه کارد میوه خوری رو از توی بشقاب بر می داشت، رو به من به علامت تهدید تکون داد و گفت: ـ نه می ترسم دیر شه، همین الان خودم کار و یه سره می کنم نگاه بی رمقی بهش کردم و گفتم: راحتم می کنی! محکم با مشت به روی میز کوبید و گفت: اه نهال! شورش و در آوردی دیگه! ـ خب تو با من چکار داری؟ اون همه آدم اون وسطه، حالا حتما من باید بیام؟ ـ مهم بود و نبود توی ایکبیری نیست. مهم اینه که اگه نیای آزاده دلخور می شه ! ـ آزاده غلط کرده من خودم جوابش و می دم! هوفی از سر بیچارگی کشید و گفت: یعنی مرغت یه پا داره؟ ـ نه بابا مرغ من اصلا پا نداره! فلجه! ـ عین خودتم عقب مونده ست! این و گفت و با حرص از روی صندلی بلند شد و به میان جمع رفت. با نگاه رفتنش رو دنبال می کردم که صدایی توجهم و جلب کرد: ـ چرا لج خواهر داماد و در میاری آخه؟!