آستیاگ دو خواب درباره ی دختر خویش دید.یک بار رویایی چنین نظر که از بطن دخترش آب بی شماری جاری شده که شهر او و سراسر آسیا را فرا گرفته است.مغان خواب او را گزاردند و او خیلی ترسید و دگر باره در خواب نظر که از شکم دخترش تاکی روییده که به سراسر آسیا سایه افکنده است و او بیمناک گشت…
سلام ببخشید چطوری ازش استفاده کنیم کلمات پیچیده ای داره
سوادتون رو بیشتر کنین
درود بر شما آیا کتابهای شما با اطلاعات داخل سایت کاملا مطابقت دارد برای مثال عکس جلد کتاب و امیدوارم کتابها افست نباشد یعنی همان چاپ درج شده در سایت باشد.با تشکر
توی این کتاب چیزایی نوشته شده که اگه خوب دقت کنی، همون اوراد جادویی. علارقم اینکه تکذیب شده تو مقدمه
سلام آیا سانسور هم دارد؟
چرا انقدر گرونه
ارزش داره