این اثر، دسیسه های سیاسی، مانورهای نظامی، دوئل های جادویی و شکار هیولاها را در هم می آمیزد.
مانند یک طلسم جادویی پیچیده.
سیری چرخید و در حالی که هنوز به خاطر هجوم آدرنالین و فعال کردن طلسم، احساس سرگیجه داشت، پا به فرار گذاشت. طلسم دقیقا آن طور که انتظار می رفت، عمل کرده بود و هیچ کس نمی توانست او را ببیند، هیچ کس. در نتیجه، قبل از این که از جمعیت بیرون برود، چندین بار تنه خورد، پایش لگد شد و زیر دست و پا رفت. حتی چیزی نمانده بود زیر جعبه ای که از یک درشکه پایین افتاده بود، له شود و تقریبا از مسیر یک چنگک کشاورزی جاخالی داد. ظاهرا طلسم ها در کنار فواید، کاستی هایی هم داشتند.
اما می دانی چه زمانی داستان ها دیگر داستان نیستند؟ لحظه ای که کسی آن ها را باور می کند.
این وظیفه ی شعر و شاعری است، سیری؛ گفتن چیزهایی که دیگران نمی توانند به زبان بیاورند.
سریال های که از ادبیات داستانی اقتباس شده اند و زندگی جدیدی را به آثار ادبی بخشیده اند.
چه اتفاقی می افتد وقتی دو ژانر علمی تخیلی و فانتزی، و انتظارات متفاوتی که از آن ها داریم، در تار و پود یکدیگر تنیده شوند؟
زمانی در تاریخ بشر، تمامی آثار ادبی به نوعی فانتزی به حساب می آمدند. اما چه زمانی روایت داستان های فانتزی از ترس از ناشناخته ها فاصله گرفت و به عاملی تأثیرگذار برای بهبود زندگی انسان تبدیل شد؟