رمانی درخشان درباره ی کج فهمی و فرصت های دوباره.
«آن تایلر» تمام استعدادهای مورد نیاز یک رمان نویس برجسته را دارد.
یکی از بهترین آثار «تایلر» تا کنون.
این که در سر مردی مثل «مایکا» چه می گذرد، آدم را به فکر فرو می برد. چنین مرد کوته فکر و محدودی، آنقدر منزوی که چیزی ندارد تا برایش لحظه شماری کند، چیزی که درباره اش خیال پردازی کند.
صبح یک روز دوشنبه بیدار می شود و می بیند که نوری خاکستری، ناامیدکننده و گرفته از پنجره ی تاریک می تابد و همه ی خبرهای رادیوی ساعتی هم به طرز باورنکردنی ناراحت کننده است.
«مایکا» با کسالت این اخبار را گوش می کند؛ اخباری که قرار نیست او را غافلگیر کنند.